افغانستان در چهار سال اخیر با چالشهای زیاد سیاسی، اقتصادی و اجتماعی مواجه بودهاست، اما در میانه این بحرانها، نشانههایی از پایداری اجتماعی، تلاش برای بازسازی و مدیریت برخی از معضلات دیرینه نیز قابل مشاهده است. پدیدههای که نشان میدهند در کنار مشکلات، روزنههایی از امید و اقدام نیز در حال شکلگیری است. در این یادداشت به رویدادهای اجتماعی در چهار سال گذشته پرداخته شده است.
برخورد با بحران بازگشت مهاجران
پس از سقوط جمهوریت در اگست ۲۰۲۱ و تسلط دوباره امارت اسلامی بر افغانستان، موج گستردهای از مهاجرتها کشور را درنوردید و باعث شد که هزاران تن مسیرهای دشوار و گاه غیرقانونی مهاجرت را در پیش بگیرند. در چهار سال گذشته، این موج، نهتنها به کشورهای همسایه بلکه به اروپا و سایر نقاط جهان نیز گسترش یافت و باعث شد تا بحران انسانی پیچیدهای را رقم بزند. اکنون که ما در چهارسالگی امارت اسلامی قرار داریم، بازگشت دستهجمعی مهاجران از ایران به کشور و همچنان اخراج بیرویهای آنان از پاکستان، به یکی از بزرگترین چالشهای اجتماعی در افغانستان مبدل شده است. شماری از کارشناسان حوزه سیاست به این باور اند که امارت اسلامی هم برای مقابله با این بحران دست به کار شده و با فراهمسازی کمپهای موقت، توزیع کمکهای اولیه و مدیریت مرحلهبندی بازگشتکنندگان، توانسته تا حد زیادی از یک فاجعه انسانی جلوگیری کند و بخشی از فشار اجتماعی را مهار سازد.
نثار احمد شیرزی، فعال عرصه حقوق مهاجران به خبرگزاری آفاق گفت: «مهاجران که از کشورهای مختلف به افغانستان برگشت میکنند قبل از همه به مصوونیت امنیتی و کمکهای اولیه نیاز دارند، در کنار آن به کمکهای مالی کوتاهمدت و درازمدت هم نیاز دارند، به آنان باید زمینه اشتغالزایی نیز فراهم گردد.»
وزارت مهاجران و عودت کنندگان آمار میدهد که از به قدرت رسیدن دوباره امارت اسلامی تا (۳۰ جوزای، ۱۴۰۴)، به تعداد ۴ میلیون ۹۶۰ هزار و ۹۹۷ مهاجر از کشورهای بیرونی به افغانستان بازگشته اند. به گفته این وزارت، ۱۷۶ هزار و ۲۲۵ خانواده پس از پیروزی امارت اسلامی به ساحات اصلی خود برگشتهاند. وزارت مهاجران همچنان تصریح کرده که به ۱۲ هزار و ۳۷۴ تن عودتکننده و بیجاشده حمایتهای حقوقی فراهم شدهاست.
وزارت مهاجران و عودتکنندگان افزوده که از (اول حمل، ۱۴۰۲) تا (۳۰ جوزای ۱۴۰۴) به یک میلیون ۳۰۵ هزار و ۲۵۶ خانواده کمک صورت گرفته است.
بر اساس ارقام وزارت مهاجران، اکنون ۳۸۰ هزار و ۲۹۹ خانواده بیجاشده نیز در کشور وجود دارد.
معضل اعتیاد در افغانستان
اعتیاد نوجوانان، جوانان و بزرگسالان به مواد مخدر یکی از بزرگترین چالشهای اجتماعی افغانستان در دهههای اخیر بوده است که نهتنها سلامت جامعه را تهدید کرده، بلکه به افزایش جرایم، ناامنی و فقر نیز دامن زدهاست. این پدیده در بیست سال جمهوریت با وجود حمایتهای مالی و فنی بیش از ۴۰ کشور و هزینههای هنگفت در مبارزه با مواد مخدر، این معضل نهتنها مهار نشد، بلکه تشدید نیز شد. اما حالا در چهار سال گذشته، امارت اسلامی با رویکرد قاطع و عملیاتی و با جمعآوری هزاران معتاد خیابانی و فراهمسازی مراکز تداوی و بازپروری برای آنان، توانسته است این پدیده را بهطور چشمگیری کاهش دهد و سیمای شهرها و روستاها را از آلودگیهای اجتماعی پاکسازی کند؛ پل سوخته کابل، میتواند یکی از نمونههای بارز آن باشد. در سویی دیگر، مبارزه حکومت سرپرست در زمینه مواد مخدر نیز قابل لمس است، بر اساس بعضی از گزارشها، کشت، تولید و قاچاق مواد مخدر نیز تا ۹۵ در صد کاهش یافته است؛ اقدامی که نهتنها برای سلامت اجتماعی، بلکه برای آینده اقتصادی و امنیتی کشور نیز از اهمیت حیاتی و ویژهای برخودار است.
امارت اسلامی پس از آنکه بر جغرافیای افغانستان تسلط یافت، در بدو ورود، مراکز درمانی متعددی را در مرکز و ولایتهای کشور فعال کرد. حسیبالله احمدی، رییس دفتر معینیت مبارزه با مواد مخدر وزارت داخله به خبرگزاری آفاق آمار میدهد که از زمان به قدرت رسیدن دوباره امارت اسلامی تاکنون حدود یکصد و ۴۲ هزار فرد معتاد به مواد مخدر در مرکز و ولایتها جمعآوری و به مراکز درمانی انتقال یافتهاند. به گفته آقای احمدی، ۱۷ مرکز درمانی در کشور وجود دارد که از این میان، ۱۳ آن فعال و متباقی زیر کار قرار دارند.
شماری از آگاهان مسایل سیاسی نیز از اقدامات امارت اسلامی در زمینه مواد مخدر و اعتیاد در چهار سال گذشته، استقبال میکنند و میگویند که برای ریشهکن کردن مواد مخدر باید راهحلهای درنظر گرفته شود و همچنان برای دهاقین نیز زمینه کشت بدیل فراهم گردد. سیدعبادالله صادق، آگاه مسایل سیاسی به خبرگزاری گفت: «در چهار سال گذشته، امارت اسلامی در کنار تامین امنیت، در قسمت ازبین بردن خشخاش و قاچاق آن، گامهای بزرگ برداشته است. جامعه جهانی نیز باید در کنار مردم افغانستان، به ویژه معتادین قرار بگیرند و با کمک به این قشر آسیبدیده، زندگی آنان را نجات دهد.»
تلاشها برای حل بحران کمآبی در کابل
مشکل کمآبی در کابل به یکی از معضلات حیاتی پایتختنشینان تبدیل شده و زندگی روزمره شهروندان، به ویژه در مناطق غربی و شمالی شهر را مختل کرده است. در حالی که این معضل از چالشهای تازه کابلیان نیست و در گذشته نیز پایتخت با مشکل کمبود آب روبه رو بود؛ حکومتهای گذشته هم بارها تلاش کردند تا به این مشکل نقطقه پایان بگذارند، اما به دلایل متعدد موفق به این کار نشدند. حالا که امارت اسلامی زمام امور را در دست دارد، در تلاش است تا این بحران را خاتمه دهد. حکومت سرپرست در چهار سال گذشته با تکمیل طرحی پروژه انتقال آب دریای پنجشیر به کابل، گامهای اولیه را برای حل این معضل برداشته، اما تاکنون به گونه عملی موفق به این کار نشده است. مذاکرات با کشورهای خارجی، از جمله دیدار اخیر ملا عبدالغنی برادر، معاون اقتصادی ریاستالوزرا با معاون نخستوزیر جمهوری تاتارستان که در زمینه انتقال آب پنجشیر به کابل نیز بحث شد، نشان دهنده تلاش برای جذب حمایت مالی بینالمللی است. آگاهان محیط زیست تاکید میکنند که با اجرای این پروژه، میلیونها باشنده کابل از آب آشامیدنی مطمئن برخوردار خواهند شد و فشار بر منابع زیرزمینی نیز کاهش خواهد یافت.
برای رسیدگی به معضل کمبود آب، امارت اسلامی علاوه بر اجرای پروژه آب پنجشیر، حفر چاههای جذبی، جلوگیری از حفر غیرقانونی چاههای عمیق توسط شرکتهای خصوصی و مدیریت مصرف آب توسط موترشوییها و فارمداران، در چهار سال گذشته نزدیک به ۵۰۰ چکدم را در سراسر کشور ساخته است.
آگاهان مسایل آب و محیط زیست نیز نقش شهروندان را در تقویت منابع آبی برای جلوگیری از بحران کمآبی مهم میخوانند و تاکید میکنند که صرفهجویی در مصرف آب و همچنان آگاهیدهی عمومی در این زمینه نیز میتواند به فراوانی آب کمک کند.
محمد قاسم حیدری، کارشناس امور محیط زیست گفت: «با مدیریت مصرف آب، جلوگیری از آلودگی منابع آبی، ذخیرهسازی آبهای برف و باران میتوانیم منابع آبی خود را تقویت کنیم. نقش مردم در این زمینه بسیار مهم و حیاتی است، اگر توجه نکنند تا چند سال آینده کابل خشک خواهد شد.»
ایجاد فرصتهای کاری با همکاریهای منطقهای
بیکاری و فقر از دههها پیش بهعنوان معضل اجتماعی ریشهدار، زندگی مردم افغانستان را تحت تاثیر قرار داده و این چالش میراثی از نظامهای گذشته، از جمله دوران جمهوریت و پیش از آن، است. در زمان جمهوریت، با وجود کمکهای هنگفت بینالمللی، بیش از ۵۴ درصد مردم زیر خط فقر زندگی میکردند و نرخ بیکاری در برخی سالها به ۲۵ درصد میرسید، که در آن زمان نشاندهنده ناکامی در ایجاد فرصتهای شغلی پایدار بود. این مشکلات با فروپاشی جمهوریت در سال ۲۰۲۱ به امارت اسلامی به ارث رسید و حکومت سرپرست را با بحران عمیق مواجه کرد که بر اساس گزارش یوناما، ۴۸ درصد جمعیت را زیر خط فقر برده است. گزارش اخیر دفتر سازمان ملل متحد در افغانستان (یوناما) نشان میدهد که در سال ۲۰۲۵ میلادی، ۲۲ اعشاریه ۹ میلیون نفر در افغانستان نیازمند کمک اند. فقر و بیکاری در حالی دامن مردم افغانستان را محکم گرفته که اکنون نهادهای کمکرسان در افغانستان با کمبود شدید بودجه مواجه اند و سازمان ملل برای کمکرسانی در سال ۲۰۲۵ بیش از ۲ اعشاریه ۴ میلیارد دالر درخواست کرده، اما از این بودجه تاکنون ۱۲ درصد آن تامین شده است. امریکا که بزرگترین کمک کننده به افغانستان بود، پس از رویکار آمدن ترامپ، کمکهای خارجی خود را قطع کرد.
حالا، امارت اسلامی برای مبارزه با این بحران، اقداماتی مانند ایجاد پروژههای زیرساختی، بازسازی بندهای آب، و احیای زمینهای کشاورزی را آغاز کرده تا فرصتهای شغلی محلی ایجاد کند و با معضل فقر و بیکاری مقابله کند. بهتازگی، امارت اسلامی تفاهمنامهای با قطر امضا کرده که بر اساس آن کارگران افغان برای کار به این کشور اعزام میشوند، گامی که میتواند فشار اقتصادی را کاهش دهد. این تلاشها، همراه با مذاکرات برای جذب سرمایهگذاری خارجی، مانند همکاری با تاتارستان در پروژههای آبی، نشاندهنده تکاپوی روزانه حکومت سرپرست برای کاهش بیکاری و فقر است. با این حال، چالشهای ساختاری مانند کمبود زیرساختها، نبود مهارتهای کافی در نیروی کار، و محدودیتهای مالی همچنان موانع بزرگی در مسیر ریشهکنی این معضلات هستند.
همبستگی مردمی در مواجهه با بحرانها
همبستگی مردم افغانستان در برابر بحرانهای طبیعی و غیرطبیعی، مانند زلزلهها، سیلابها و بحران مهاجرت، نمونهای درخشان از فرهنگ همدلی و انسجام اجتماعی است که ریشه در ارزشهای عمیق انسانی و اسلامی سرزمین ما دارد. بهطور نمونه میتوان به زلزله دلخراش سال ۱۴۰۲ زنده جان هرات اشاره کرد؛ ساعت ۱۱:۱۱ دقیقه صبح پانزدهم میزان زلزلهای به بزرگی ۶ اعشاریه ۲ درجه ریشتر هرات را لرزاند که باعث شد، این و چندین پسلرزه آن حدود دونیم هزار تن را به کام مرگ بکشاند و هزاران تن دیگر را آواره سازد. پس از آن، مردم عام افغانستان در کنار مسوولان حکومتی، از اقوام، زبانها و مناطق مختلف، از پشتون و تاجیگ گرفته تا هزاره و ازبیک، بدون توجه به تفاوتهای قومی و زبانی، به یاری آسیبدیدگان و آوارهگان شتافتند.
دکتر حمیدالله مفید، نویسنده و جامعه شناس به خبرگزاری آفاق گفت: «امیداور هستم که این همدیگرپذیری و همنوع پذیری موجب شود تا تمام اختلافات تباری، قومی، زبانستیزی، خودخواهیها، فرهنگستیزی، فرهنگزدایی که برخی گونههای آن در شماری از شهروندان پدیدار شده نیز ازبین برود و جای آنرا محبت و دوستی بگیرد.»
در سیلابهای بهاری سال ۱۴۰۳ در ولایتهای بغلان، بدخشان، تخار، غور، فاریاب و سمنگان، که صدها خانه را تخریب کرد و هزاران نفر را بیخانمان نمود، باشندگان محلات دور و نزدیک، از نان، آب و لباس گرفته تا پول و سرپناه، هر آنچه در توان داشتند در اختیار آسیبدیدگان قرار دادند. در بحران مهاجرت، بهویژه پس از بازگشت صدها هزار مهاجر از پاکستان و ایران در سالهای اخیر، خانوادههای افغان در شهرها و روستاها با گشادهدستی مهاجران را پذیرایی کردند و حتا خانههای خود را بهعنوان سرپناه موقت در اختیار آنها گذاشتند. این همبستگی نهتنها در مواقع اضطراری، بلکه در زندگی روزمره نیز دیده میشود، جایی که مردم با وجود فقر و مشکلات اقتصادی، دست یاری بهسوی یکدیگر دراز میکنند. این فرهنگ همدلی، که فراتر از مرزهای قومی و زبانی عمل میکند، نشاندهنده پیوند عمیق اجتماعی و ارزشهای مشترک در میان مردم افغانستان است که از سنتهای اسلامی، مانند کمک به نیازمندان، و فرهنگ مهماننوازی نشأت میگیرد. به باور آگاهان امور، این انسجام نویدبخش آیندهای است که در آن مردم افغانستان میتوانند با تکیه بر این روحیه، چالشهای بزرگتر مانند فقر و بیکاری را نیز بهصورت جمعی حل کنند. نکته قابلتوجه این است که رویدادهای طبیعی و غیرطبیعی، مانند زلزله، سیل و بحران مهاجرت، نهتنها به جدایی منجر نشده، بلکه باعث تقویت همبستگی میان آنان نیز شده است. این همدلی نشان میدهد که در شرایط دشوار، هویت ملی و انسانی بر تفاوتهای قومی و زبانی غلبه میکند و مردم عام افغانستان بهعنوان یک پیکر واحد عمل میکنند. نعمتالله بیژن، جامعهشناس در این زمینه گفت: «همبستگی مردم افغانستان در برابر بحرانها ریشه در فرهنگ دینی و اجتماعی کشور دارد که بر ارزشهایی مانند نوعدوستی و حمایت از ضعیفان تأکید دارد. این انسجام نهتنها یک سرمایه اجتماعی ارزشمند است، بلکه میتواند بهعنوان پایهای برای بازسازی و توسعه پایدار کشور عمل کند. دولت و نهادهای بینالمللی باید از این روحیه برای ایجاد برنامههای مشارکتی بهره ببرند تا همبستگی مردم به نتایج ملموس اقتصادی و اجتماعی منجر شود.»
وضعیت آموزشی در افغانستان
وضعیت آموزشی در افغانستان طی چهار سال گذشته، با تحولات و چالشهایی نیز روبه رو بوده است. حالا که مردم افغانستان در چهارسالگی حاکمیت امارت اسلامی بهسر میبرند، مکاتب بالاتر از صنف ششم و دانشگاهها همچنان به روی دختران تا امر ثانی تعطیل است؛ به گفته مسوولان در سکتورهای آموزشی، این تصمیم با مشورت با علما و ایجاد شرایط مناسب مشروط شده است. رهبری امارت اسلامی این اقدام را موقتی اعلام کرده و گفته که پس از نهاییشدن چارچوبهای شرعی و فرهنگی، مکاتب و دانشگاهها به روی دختران بازگشایی خواهند شد، که این امر نویدبخش حل تدریجی این معضل در آینده است. محمد سلیم پیگیر، فعال سیاسی و اجتماعی به خبرگزاری آفاق گفت: «ما باید مکتبها و دانشگاهها را به روی تمام اقشار جامعه، به خصوص دختران بازگشایی کنیم، بخاطر که کشور ما به داکتران و پرستاران، سخت ضرورت دارد. اگر این کار شود، امارت اسلامی از انتقادات جامعه جهانی و مردم افغانستان هم رهایی مییابد.»
در عین حال، دروس پسران در مکاتب، دانشگاهها و مدارس دینی بدون وقفه ادامه یافته و حتا برخی دانشجویان به نهادهای آموزشی در کشورهای خارجی، مانند قطر و ترکیه، برای ادامه تحصیل اعزام شدهاند، که نشاندهنده تلاش برای حفظ پیوستگی آموزشی برای بخشی از جامعه است. در چهار سال گذشته، امارت اسلامی تغییراتی نیز در نصاب آموزشی ایجاد کرده که تمرکز بیشتر بر مضامین دینی بوده است، طوری که واحدهای درسی دینی در مکاتب و دانشگاهها افزایش و شماری از مضامین «غیرضروری» نیز حذف شدهاند.
محمد سلیم پیگیر، فعال سیاسی و اجتماعی به خبرگزاری آفاق گفت: «درست است که در طول چهار سال مکاتب و پوهنتونها به روی پسران و بعضی مدارس به روی دختران باز بود، اما این موارد برای شگوفایی و آینده افغانستان کفایت نمیکند. ما باید دروازه مکاتب و پوهنتونها را به روی تمام اقشار جامعه، به ویژه دختران باز کنیم؛ زیرا افغانستان به پرستاران و داکتران سخت ضرورت دارد. اگر دروازه نهادهای آموزشی بازگشایی شوند، امارت اسلامی از انتقادات جامعه جهانی و مردم هم در امان میماند.»
بر اساس آمارها، امارت اسلامی با بازسازی برخی مکاتب و استخدام ۳۰۰ تا ۵۰۰ آموزگار جدید در سال برای آموزشهای حرفهای، به توسعه زیرساختهای آموزشی نیز توجه نشان داده است. وزارت معارف در سپتامبر سال ۲۰۲۴ میلادی اعلام کرد که شمار مدارس دینی به ۲۱ هزار و ۲۵۷ باب بوده و تا این مدت، ۱۸ هزار و ۳۳۷ باب مکتب عصری در سراسر کشور فعال بودهاند.
وضعیت گردشگری
گردشگری یکی از منابع مهم اقتصادی و فرهنگی برای هر کشور به شمار میرود و نقش اساسی در معرفی تمدن، تاریخ و فرهنگ ملتها دارد. این صنعت نهتنها منبع درآمد و اشتغالزایی است، بلکه پل ارتباطی میان ملتها و فرصتی برای تقویت صلح و تفاهم میان جوامع مختلف نیز محسوب میشود. در افغانستان، صنعت گردشگری در زمان جمهوریت به دلیل ناامنی، جنگ و نبود زیرساختهای کافی با رکود مواجه بود و فرصتهایی نیز از دست رفت، اما پس از تحول سیاسی و رویکار آمدن امارت اسلامی، یکی از تغییرات قابل توجه، تامین امنیت سراسری و کاهش سطح ناامنی در بسیاری از نقاط کشور بوده است. این وضعیت باعث شده تا توجه گردشگران را به افغانستان جلب کند. گردشگران داخلی و خارجی در چهار سال گذشته، به ولایتهای مختلف، از جمله بامیان، هرات، بدخشان و نورستان سفر کرده و از مکانهای تاریخی، باستانی و طبیعی کشور بازدید کردهاند. خبیب غفران، سخنگوی وزارت اطلاعات و فرهنگ آمار میدهد که پس از به قدرت رسیدن دوباره امارت اسلامی تاکنون، حدود ۲۴ هزار گردشگر خارجی به افغانستان سفر کرده و از مکانهای تاریخی، باستانی و مذهبی افغانستان بازدید کردهاند. آقای غفران به خبرگزاری آفاق گفت: «این گردشگران از کشورهای مختلف دنیا به افغانستان آمدهاند و از ولایتهای مختلف، بر اساس سلیقه و هدف سفرشان، دیدن کردهاند. ما گردشگران فرهنگی، تاریخی، طبیعی، کوهنورد و انواع مختلف گردشگران را داریم که وزارت اطلاعات و فرهنگ برای ارایه خدمات به گردشگران در بخشهای مختلف، به ویژه با همکاری سکتور خصوصی، خدماتی مانند تمدید ویزا برای سیاحان، خدمات ترانسپورت، ترجمانی و امنیتی ارایه میکند.»
در آخرین مورد هم به تاریخ (۱۲ اسد، ۱۴۰۴)، یک گروه ۱۶ نفره از گردشگران خارجی به هدف بازدید از برخی ولایتهای کشور از طریق گذرگاه تورخم وارد افغانستان شد.
جمعبندی
اگرچه افغانستان در این چهار سال با بحرانهای متعددی دستوپنجه نرم کرده است، اما نمیتوان چشم بر تلاشها و دستاوردهایی بست که در حوزههای اجتماعی رقم خوردهاند. از مبارزه با اعتیاد و مواد مخدر گرفته تا مدیریت بیکاری و مهاجرین، توسعه برق، انتقال آب و کاهش جرایم جنایی، همه این گامها نشانههایی از یک مسیر پیچیده، اما روبهپیش هستند.
به باور آگاهان، افغانستان هنوز درگیر آزمونهای دشواری است، اما در لابهلای این فشارها، صدای سازندگی و توانمندی اجتماعی هنوز خاموش نشدهاست.