ویرانی در گلشن معمار؛ خانههایی که پناه بودند، حالا آوار شدند
در محلههای منگهوپیر و گلشن معمار کراچی، خانههایی که روزی پناهِ ناامنی و جنگ بودند، حالا خود زیر خاک و آوار رفتهاند.
بیش از ۱۲۰۰ خانه و مغازه متعلق به مهاجران افغان تخریب شده، در ادامهی موج تازه اخراج پناهندگان از پاکستان.
در گلشن معمار، از ۱۵ هزار ساکن، تنها ۱,۵۰۰ نفر باقی ماندهاند، و ۹۰ درصد به دلیل تخریب خانهها مجبور به ترک شدند و تخریب خانههای باقی مانده که ادامه دارد.
برای بسیاری از این مهاجران، خانهای که با سالها تلاش ساخته بودند، حالا به خاطرهای تلخ بدل شده است. آنها نه تنها سرپناه خود را از دست دادهاند، بلکه با موجی از بیاعتمادی، طرد و بیمهری روبهرو هستند.
«هیچکس اجازه ماندن ندارد»؛ روایت مهاجران از تخریب و طرد
ملک مجاهد خان شینواری، مهاجر افغان در پاکستان میگوید که حتی کمپهایی که سالها مأمن هزاران خانواده بودند، حالا حکم تخریب گرفتهاند. هیچکس اجازه ماندن ندارد. ملک مجاهد خان به خبرگزاری آفاق همچنان افزود: «برای هیچ یکی از مهاجران افغان در پاکستان اجازه داده نمیشود، در خیبر پختونخوا که دهها کمپ مهاجران بود برای آن ها هم حکم بیرون شدن را اعلام کردند و گفتهاند که این کمپها باید ویران شوند.»
ملک مجاهد خان تنها نیست. صدها خانواده مثل او حالا بیخانماناند. عتیقالله منصور مهاجر دیگر افغان، نیز از شدت گرفتن اخراجها و موج نفرت در فضای مجازی سخن میگوید؛ مهاجران احساس میکنند قربانی تنشهای سیاسی شدهاند؛ بیپناه، بیصدا، و فراموششده در میان هیاهوی سیاست.
عتیقالله منصور به خبرگزاری آفاق همچنان گفت: «اخراجهای اجباری و بیرونرانی مهاجران افغان در این روزها شدت یافته است. پس از تشدید تنش میان پاکستان و افغانستان، شبکههایی در صفحات اجتماعی مانند فیسبوک و توییتر با انتشار مطالب تحریکآمیز و نفرتپراکنانه فعال شدهاند؛ مطالبی که در میان مردم شریفِ هر دو کشور انزجار و کینه ایجاد کرده است.»
مقامهای پاکستانی میگویند خانهها بر زمینهای دولتی ساخته شده و باید برای بازپسگیری املاک عمومی تخریب میشدند. اما مهاجران افغان روایت دیگری دارند. آنان میگویند زمینها را از مالکان محلی خریدهاند و مالیات پرداخت کردهاند.
هشدار نهادهای حقوق بشری از نقض آشکار اصول انسانی
همزمان، نهادهای مدافع حقوق بشر هشدار دادهاند که تخریب بدون اخطار رسمی و بدون اسکان جایگزین، نقض آشکار اصول انسانی است.
شماری از فعالان حقوق مهاجران میگویند این اقدامات پاکستان خلاف موازین حقوق مهاجران است و باید فوراً متوقف شود. گلاخان بهادری فعال مهاجران معتقد است: «پاکستان باید با جدیت و قاطعیت از اعمال اخراج اجباری و رفتارهای غیرانسانی نسبت به مهاجران افغان جلوگیری کند در این کشور باید روندهای بازگردانی و برخورد با مهاجران مطابق معیارهای بینالمللی حقوق بشر و رویههای قانونی انجام شود.»
مهاجران، ابزار فشار؛ در تنشهای سیاسی؟
در میان موج اخراج و تخریب، کارشناسان سیاسی هشدار میدهند که مهاجران افغان به ابزاری در معادلات سیاسی بدل شدهاند. در نگاه این تحلیلگران، آنچه امروز در خیابانهای کراچی و اردوگاههای خیبر پختونخوا رخ میدهد، تنها یک بحران انسانی نیست؛ بلکه نشانهای از خط مشی است که مهاجران را قربانی تنشهای سیاسی کرده است.
سید مصطفی مرتضوی استاد دانشگاه به خبرگزای آفاق میگوید: «حکومت پاکستان از مهاجران افغان بهعنوان اهرم فشار در تنشهای سیاسی استفاده میکند؛ در حالیکه هیچگاه نباید برخلاف اصول بینالمللی مهاجرت و کنوانسیونهای جهانی، از مهاجران سوءاستفاده شود. در ماههای اخیر، شاهد تخریب گسترده خانههای مهاجران و اخراجهای بیرویه و اجباری بودهایم. این اقدامات، نقض آشکار قواعد بینالمللی است و نباید مهاجران را بهعنوان ابزار در معادلات سیاسی بهکار گرفت.»
اختر محمد راسخ آگاه مسایل سیاسی در زمینه اظهارداشت: «پاکستان از زمان ایجادش تاکنون، با بهانههای مختلف و از زوایای گوناگون، ملت افغانستان را با بحرانها و مشکلات متعدد مواجه کرده است. اخراج مهاجران افغان از پاکستان اقدامی ظالمانه است؛ سرمایههای آنان ضبط میشود، خانههایشان ویران میگردد، قوانین پناهندگی نقض میشود و هیچگونه احترامی به کنوانسیونهای بینالمللی مهاجرت گذاشته نمیشود.»
کمپهایی که خالی میشوند؛ آیندهای نامعلوم در پیشرو
براساس آمار سازمان کمیساریای عالی سازمان ملل در امور پناهندگان، تعداد کل کمپهای رسمی افغانها در پاکستان، به ۵۴ مورد میرسد. بیشترین آنها، یعنی ۴۳ کمپ، در خیبر پختونخوا قرار دارد که حدود ۷۹۵ هزار مهاجر را پوشش میدهد. بلوچستان با ۸ کمپ، پنجاب با ۳ کمپ و سند با حداقل ۱ کمپ، بقیه را تشکیل میدهند. اما با موج بازگرداندن از ۲۰۲۳، بیش از ۱.۵ میلیون نفر بازگشتهاند و کمپها در حال تعطیلی هستند.
خانههایی که دیگر نیستند، خاطراتی که زیر آوار ماندهاند. مهاجرانی که سالها در پاکستان زندگی کردند، حالا با چمدانی از درد، به سوی آیندهای نامعلوم قدم میزنند. اما شاید پرسشِ واقعی این باشد: چه چیزی را میتوان بر این ویرانهها بنا کرد؛ امنیت یا نفرت؟
