در سال های اخیر، مفهوم «حقوق زنان» بیش از آن که یک اصل جهان شمول اخلاقی باشد، به ابزاری سیاسی و رسانه ای تبدیل شده است؛ مفهومی که بسته به صحنه، میزبان و منافع حاکم، برجسته یا پنهان می شود. نشست ها و کنفرانس های پرزرق و برق با عناوینی چون توانمندسازی زنان، رهبری زنانه و نبض جهانی وضعیت زنان، اغلب بیش از آن که به تغییر واقعی منجر شوند، به تولید تصویر و مشروعیت برای برگزارکنندگان و سخنرانان کمک می کنند. در این میان، محل برگزاری چنین نشست هایی و کارنامه میزبانان آن ها، اهمیتی تعیین کننده دارد؛ چرا که هیچ گفتمان حقوق بشری نمی تواند جدا از زمینه سیاسی و اخلاقی خود ارزیابی شود.
در همین چارچوب، حضور ظریفه غفاری شاروال پیشین ولایت میدان وردگ در نشستی با عنوان «نبض جهانی وضعیت زنان» که در تل آویو برگزار شد، نیازمند نقدی جدی و بی پرده است. مسئله اصلی نه محتوای کلی سخنان او، بلکه بستر و صحنه ای است که این سخنان در آن بیان شده اند. تلآویو – اسرائیل، منطقه ی اشغال شده ای است که هم زمان با برگزاری چنین نشست هایی، به طور مستمر متهم به نقض گسترده و سیستماتیک حقوق بشر، به ویژه حقوق زنان و کودکان، در غزه است. این تناقض آشکار، کل پیام نشست را از اساس زیر سؤال می برد.
طبق گزارش نهاد زنان سازمان ملل متحد UN Women، در جریان حملات نیروهای اسرائیلی به غزه، به طور متوسط هر ساعت یک زن و یک دختر کشته می شوند. آمارهای منتشرشده نشان می دهد که بیش از ۲۸ هزار زن در نتیجه این حملات جان خود را از دست داده اند. این ارقام، داده هایی انتزاعی یا آماری خشک نیستند؛ بلکه نشان دهنده نابودی سیستماتیک زندگی زنانی هستند که هیچ نقشی در تصمیمات سیاسی و نظامی نداشته اند. در چنین شرایطی، برگزاری نشستی با محور «حقوق زنان» در خاک منطقه اشغال شده ای که متهم اصلی این کشتارهاست، چیزی جز یک نمایش گزینشی و ریاکارانه نیست.
نقد اصلی متوجه این واقعیت است که چگونه می توان در منطقه ای سخن از رنج زنان گفت که همان خاک اشغال شده، بنا بر گزارش های نهادهای بین المللی، خود عامل مستقیم رنج و مرگ هزاران زن دیگر است. این نه یک تناقض ساده، بلکه شکافی عمیق در منطق اخلاقی مدعیان حقوق بشر است. اگر حقوق زنان واقعاً ارزشی جهان شمول است، نمی توان آن را در صالونی امن در تل آویو فریاد زد و هم زمان نسبت به صدای انفجارها و آوارهایی که زنان را در غزه می بلعند، سکوت کرد.
در این میان، نقش ظریفه غفاری به عنوان یک چهره شناخته شده افغان، از اهمیت ویژه ای برخوردار می شود. حضور او در چنین نشستی، ناخواسته یا آگاهانه، به این نمایش مشروعیت می بخشد. این حضور، بیش از آن که تلاشی برای دفاع اصولی از حقوق زنان باشد، این برداشت را تقویت می کند که مسئله زنان به «پروژه ای قابل عرضه» برای نهادهای غربی و اسرائیلی تبدیل شده است؛ پروژه ای که با حضور چهره های نمادین از کشورهای بحران زده، برای جذب منابع، توجه رسانه ای و حمایت سیاسی استفاده می شود.
مسئله دقیقاً همین جاست: وقتی دفاع از حقوق زنان به شرکت در نشست هایی ختم می شود که میزبان آن ها خود متهم به قتل سازمان یافته زنان است، این دفاع از محتوا تهی می شود. در چنین وضعیتی، حقوق زنان دیگر یک اصل اخلاقی نیست، بلکه ابزاری تبلیغاتی است که می توان آن را هم زمان با بمباران زنان دیگر به نمایش گذاشت. این رویکرد نه تنها غیراخلاقی، بلکه عمیقاً زن ستیزانه است؛ زیرا جان زنان را به واحدهای قابل تفکیک و قابل معامله سیاسی تبدیل می کند.
برگزاری نشست «نبض جهانی وضعیت زنان» در تل آویو، نمونه ای روشن از استانداردهای دوگانه در گفتمان حقوق بشر است. در این استاندارد دوگانه، برخی زنان شایسته همدردی، حمایت و تریبون هستند و برخی دیگر، صرفاً «خسارت جانبی» جنگ محسوب می شوند. وقتی زنان غزه در هر ساعت کشته می شوند، اما همان زمان صالون های کنفرانس تل آویو میزبان سخنرانی درباره حقوق زنان است، نمی توان این وضعیت را چیزی جز طنزی تلخ و شرم آور دانست.
از منظر اخلاقی، شرکت در چنین نشستی نه تنها کمکی به ارتقای حقوق زنان نمی کند، بلکه به عادی سازی خشونت علیه زنان نیز یاری می رساند. این پیام به جهان مخابره می شود که می توان هم زمان مدعی دفاع از زنان بود و دست به کشتار آنان زد، به شرط آن که روایت رسانه ای مناسب تولید شود و چهره های «قابل عرضه» در نشست ها حضور داشته باشند.
در نهایت، نقد این رویداد نقد یک فرد خاص نیست، بلکه نقد یک الگوی خطرناک است: الگویی که در آن رنج زنان به سرمایه سیاسی و حرفه ای تبدیل می شود و نشست های حقوق بشری، به جای ایستادن در برابر قدرت، در کنار آن می نشینند. حضور ظریفه غفاری در تل آویو، در چنین چارچوبی، نه نشانه شجاعت یا پیشرو بودن، بلکه نمادی از هم سویی ناخواسته با نظمی است که حقوق زنان را تا جایی به رسمیت می شناسد که منافع سیاسی اش به خطر نیفتد. دفاع واقعی از زنان، از رد چنین صحنه هایی آغاز می شود، نه از ایستادن بر تریبون هایی که بهای آن، سکوت در برابر کشتار زنان دیگر است.
