چابهار و مسیرهای بدیل؛ گذرگاه‌های تازه افغانستان پس از بن‌بست تجاری با پاکستان

پس از تشدید تنش‌های مرزی، محدودیت‌های ترانزیتی و بسته‌شدن بنادر تجارتی با پاکستان، تجارت و ترانزیت افغانستان با یکی از مهم‌ترین شریکان سنتی خود عملاً تعطیل شده است. این وضعیت، اگرچه مشکلات اقتصادی را احتمالاً به بار بیاورد، اما به باور تحلیلگران اقتصادی، نقطه عطفی در سیاست منطقه‌ای تجاری کابل به شمار می‌آید؛ نقطه‌ای که امارت اسلامی را وادار کرده مسیرهای جدید، پایدار و بی‌دردسر را برای تضمین و تقویت استقلال تجاری در پیش گیرد. در چنین شرایطی، بندر چابهار، مسیرهای آسیای مرکزی و کریدورهای نوظهور منطقه‌ای به‌عنوان گزینه‌های استراتژیک، اهمیت بی‌سابقه‌ای یافته‌اند. به باور آگاهان اقتصادی، تمرکز امارت اسلامی بر فعال‌سازی این مسیرها، همچنان‌که کابل را از وابستگی به بازارهای پاکستان می‌رهاند، پیام روشنی است به کشورهای منطقه است که افغانستان به دنبال کانال‌های پایدار و متنوع برای تجارت است.

 

فروپاشی مسیر سنتی پاکستان

پاکستان دهه‌ها مهم‌ترین گذرگاه صادرات و واردات افغانستان بود، اما تنش‌های سیاسی، بازداشت رانندگان، توقف لاری‌ها، تعرفه‌های متغیر، و استفاده ابزارگونه از مسیر تجاری و سیاسی‌سازی مسائل تجارتی، افغانستان را در برابر این پرسش قرار داده است که آیا می‌توان آینده اقتصاد کشور را به مسیری گره زد که هر سال با بحران‌های امنیتی و سیاسی بسته می‌شود؟

شماری از تحلیلگران اقتصادی می‌گویند که اظهارات چهره‌های ارشد امارت اسلامی از جمله ملا عبدالغنی برادر معاون‌ اقتصادی ریاست‌الوزرا و نورالدین عزیزی وزیر صنعت و تجارت امارت اسلامی، به‌خوبی روشن ساخته است که کابل دیگر حاضر نیست تجارت کشور را قربانی بی‌ثباتی پیش‌بینی‌ناپذیر پاکستان کند. دیده می‌شود که افغانستان اکنون به دنبال مصون‌سازی اقتصاد از آسیب‌پذیری‌های بیرونی است؛ امری که بدون تنوع‌بخشی گذرگاه‌های تجاری ممکن نیست.

 

زیان‌های پاکستان از مسدودسازی و سیاسی‌سازی گذرگاه‌ها

تحلیلگران اقتصادی می‌گویند تصمیم‌های اخیر اسلام‌آباد برای مسدودسازی گذرگاه‌های تجاری و وابسته ساختن ترانزیت به ملاحظات سیاسی، نه‌تنها روابط اقتصادی با افغانستان را به بن‌بست کشانده، بلکه برای اقتصاد شکنندۀ پاکستان نیز هزینه‌های سنگینی ایجاد کرده است. افغانستان طی دهه‌ها یکی از بازارهای ثابت و سودآور پاکستان بود و صادرات این کشور به افغانستان، بخشی از درآمد پایدار صنایع و تولیدات پاکستانی را تأمین می‌کرد. با توقف کامل تجارت، اسلام‌آباد یکی از بازارهای کلیدی خود را از دست داده است؛ بازاری که از دید تحلیلگران اقتصادی بازیابی آن در شرایط رقابت منطقه‌ای، دشوار و زمان‌بر خواهد بود.

در کنار زیان صادراتی، پاکستان ضربۀ بزرگ‌تری دیگری نیز متحمل شده است، از دست‌رفتن مسیر ترانزیتی به آسیای میانه. این مسیر که پیش‌تر از خاک افغانستان عبور می‌کرد، اکنون عملاً فلج شده است. پاکستان نه تنها بازار افغانستان را که بازارهای آسیایی میانه را نیز از دست داده است. همچنین، کشورهای آسیای میانه برای اتصال به آب‌های آزاد، در حال استفاده از مسیرهای جایگزین‌اند؛ مسیرهایی که از طریق بندر چابهار و محور افغانستان–ایران–هند فعال شده است. این تغییر جهت، پاکستان را از مزیت موقعیتی خود محروم می‌کند و در بلندمدت، درآمد قابل توجهی از بخش ترانزیت منطقه‌ای را از بین می‌برد.

 

نقش امریکا در سیاست تنش‌زایی منطقه‌ای پاکستان

برخی کارشناسان سیاسی ریشه تنش‌های فعلی را در سیاسی‌سازی افراطی سیاست خارجی پاکستان پس از قدرت‌گیری جنرال عاصم منیر می‌دانند. به باور آنان، نزدیکی بیش از حد اسلام‌آباد به سیاست‌های واشنگتن و تلاش امریکا برای بازآرایی نقش منطقه‌ای پاکستان، این کشور را در موقعیتی قرار داده که مدیریت روابط با همسایگان دچار اختلال شده است. از دید این تحلیلگران، الگوی تاریخی رفتار امریکا در منطقه نشان می‌دهد که هرجا حضور فعال داشته، کشور میزبان را در تنش با همسایگان قرار داده است. نمونه روشن آن، دوره حضور طولانی امریکا در افغانستان است که طی آن، کابل با بخش قابل توجهی از کشورهای منطقه یا در وضعیت تعارض قرار داشت یا در پایین‌ترین سطح روابط دیپلماتیک عمل می‌کرد.

به باور آگاهان روابط بین‌الملل، سیاست کنونی پاکستان در قبال افغانستان و هند نیز از همین الگو تأثیر پذیرفته است؛ افزایش تنش‌های مرزی، بسته شدن گذرگاه‌ها، اقدامات محدودکننده ترانزیتی و از دست دادن بازارهای پایدار. به همین دلیل، بسیاری معتقدند ادامۀ این روند می‌تواند پاکستان را در انزوای اقتصادی و ژئوپولیتیک عمیق‌تری قرار دهد؛ آن هم در زمانی که این کشور بیش از هر دوره‌ای به ثبات تجاری، درآمد ترانزیتی و روابط باثبات با همسایگان نیاز دارد.

 

چابهار؛ گزینه‌ای کم‌هزینه، پایدار و راهبردی

تحرکات پسین مقام‌های امارت اسلامی، از جمله سفر وزیر صنعت و تجارت به ایران و بازدید از بندر چابهار، نشان می‌دهد که بندر چابهار در جنوب‌شرقی ایران، اکنون به مهم‌ترین گزینه افغانستان برای جایگزینی مسیر پاکستان تبدیل شده است. کارشناس اقتصادی به این باورند که این بندر از چند جهت مزیت‌های اساسی دارد:

یک، چابهار کوتاه‌ترین و ارزان‌ترین مسیر به آب‌های آزاد است. این بندر مستقیماً به اقیانوس هند متصل است. هزینه انبارداری، تعرفه حمل‌ونقل و زمان تخلیه در چابهار نسبت به بنادر منطقه کاهش چشم‌گیر دارد.

دو، نقش هند، به چابهار مزیت رقابت ژئوپولیتیکی داده است. هند از سال ۲۰۱۶ با سرمایه‌گذاری در چابهار، این بندر را به یک گذرگاه بزرگ منطقه‌ای تبدیل کرده است. به باور آگاهان، منافع هند، ایران و افغانستان در این بندر همسو شده و این هم‌سویی برای کابل یک «چتر سیاسی و اقتصادی» ایجاد می‌کند که پاکستان قادر به تضعیف آن نیست.

سه، ارقام سال ۱۴۰۳ نشان می‌دهد که حجم تجارت افغانستان با ایران به ۳.۳۶ میلیارد دالر رسیده است، اگرچه درحال حاضر، صادرات افغانستان به ایران به تناسب واردات اندک است، اما کارشناس اقتصادی می‌گویند که با توسعه چابهار و تسهیل ترانزیت، این عدم توازن می‌تواند به نفع صادرات افغانستان اصلاح شود.

 

مسیرهای آسیای مرکزی

افغانستان همزمان با توسعه همکاری‌ها با ایران، مسیرهای زمینی و ریلی آسیای مرکزی را نیز فعال کرده است. مسیر تجارت و ترانزیتی افغانستان با آسیا میانه در چند جهت اصلی قابل توجه‌اند. اوزبیکستان و خط ریلی حیرتان – ترمذ – مزارشریف، مسیر که از آن به عنوان پایدارترین مسیر شمالی افغانستان یاد می‌شود و گفته می‌شود که هزینه حمل‌ونقل را نسبت به مسیر جاده‌ای تا ۳۰ درصد کاهش می‌دهد. مسیر دیگر، کریدور لاجورد است که افغانستان را از راه ترکمنستان، به آذربایجان، گرجستان و ترکیه وصل می‌کند. مزیت اصلی این کردیدور، دسترسی افغانستان به اروپا بدون وابستگی به مسیر روسیه و ایران است. مسیر بعدی، کریدور شمال-جنوب است که ایران را به روسیه وصل می‌کند و افغانستان می‌تواند به حلقه مکمل و نقطه اتصال این زنجیره تبدیل شود.

 

چرا مسیرهای جایگزین از جمله چابهار با صرفه‌تر از پاکستان هستند؟

کارشناسان اقتصادی می‌گویند که براساس سه معیار اصلی مسیرهای جایگزین، نسبت به مسیر ترانزیتی پاکستان برای افغانستان مقرون به صرفه است. چابهار و آسیاسی مرکزی، برخلاف پاکستان مسیرهای بدون نوسان سیاسی هستند و به دلیل روابط  سیاسی بی‌تنش امارت اسلامی با ایران و کشورهای آسیایی مرکزی، تجارت و ترانزیت به عنوان ابزار سیاسی استفاده نمی‌شود.

همچنین، بندر چابهار نسبت به بندر کراچی، مزایایی روشنی دارد. به باور آگاهان اقتصادی، از نظر نزدیکی جغرافیایی، چابهار حدود ۷۰۰ تا ۸۰۰ کیلومتر به افغانستان از کراچی نزدیک تر است. در زمینه هزینه حمل و نقل، مسیر چابهار به طور متوسط ۳۰ درصد ارزان‌تر از کراچی است و هزینه هر کانتینر ۵۰۰ تا ۱۰۰۰ دالر کمتر تمام می‌شود. در کراچی تاجران افغان به دلیل تأخیرهای گمرکی و بوروکراسی طولانی مجبورند سالانه میلیون‌ها دالر هزینه اضافی همچون، جریمه تأخیر در بندر، جریمه تأخیر در تخلیه کانتین و همچنین پرداخت‌های غیررسمی بپردازند، در حالی که در چابهار چنین هزینه‌های پنهان و سنگینی وجود ندارد.

از لحاظ سرعت ترانزیت نیز چابهار به مراتب سریع‌تر و قابل پیش‌بینی‌تر است. توافق سه‌جانبه ایران–افغانستان–هند تضمین می‌کند که مرزها به صورت سیاسی بسته نشود و کالا بدون بررسی‌های امنیتی طولانی و غیرضروری عبور کند. در مقابل، مسیر کراچی بارها به دلایل سیاسی یا امنیتی مسدود شده و کالاهای فاسدشدنی افغانستان در بندر فاسد شده یا با تأخیرهای چند هفته‌ای مواجه شده‌اند. علاوه بر این، چابهار به افغانستان اجازه می‌دهد مستقیماً به بازار بزرگ هند و آسیای مرکزی دسترسی پیدا کند، در حالی که در مسیر کراچی حتی کالاهای هندی هم گاهی ممنوعیت ترانزیت می‌خورند.

با همه‌ای این وجود، شماری از آگاهان اقتصادی به این باورند که با وجود مزیت‌های فراوان، افغانستان برای بهره‌گیری کامل از مسیرهای جدید، با چالش‌های از جمله، ظرفیت‌های محدود جاده‌ها و راه‌آهن داخلی و تحریم‌های تحمیلی برخی قدرت‌های جهان به افغانستان و شماری از کشورهای منطقه را روبه‌رو است.

 

چشم‌انداز راهبرد تازه ترانزیتی افغانستان

کارشناسان اقتصادی می‌گویند که بن‌بست تجاری با پاکستان اگرچه فشار اقتصادی ایجاد کرده، اما همزمان یک فرصت تاریخی برای افغانستان فراهم آورده است؛ فرصت عبور از وابستگی سنتی و حرکت به سمت استقلال تجاری واقعی. در نگاه آنان، چابهار و مسیرهای آسیای مرکزی، اکنون نه یک انتخاب، بلکه ضرورت استراتژیک برای افغانستان هستند. آنان تأکید می‌کنند که اگر کابل بتواند زیرساخت داخلی را تقویت کرده و سیاست خارجی سازگار با نیازهای منطقه‌ای تدوین کند، این گذرگاه‌ها می‌توانند افغانستان را از کشوری محاط به خشکه به گِره‌گاه ترانزیت منطقه‌ای تبدیل کنند؛ جایگاهی که نه‌تنها بحران امروز را حل می‌کند، بلکه آینده اقتصادی کشور را نیز بازسازی و تضمین خواهد کرد.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *