خبرگزاری آفاق؛ کابل: در جهانی که بحرانهای انسانی مانند گرسنگی، بیماری و جنگ میلیونها نفر را تهدید میکند، کمکهای بشردوستانه اغلب به عنوان نمادی از همدلی و مسوولیت اخلاقی جلوهگر میشود. با این حال، تعهد اخیر ایالات متحده برای ارایه ۲ میلیارد دالر کمک به برخی کشورها، زیر چتر سازمان ملل، لایههای پنهان سیاست خارجی این کشور را آشکار میسازد. این اقدام، که ظاهراً برای نجات جان انسانها طراحی شده، در واقع آیینهای از تناقضات عمیق در رویکرد واشنگتن است؛ جایی که انساندوستی با محاسبات استراتژیک آمیخته میشود و اولویتها نه بر اساس نیازهای انسانی، بلکه بر پایه منافع ملی تعیین میگردند. این یادداشت به بررسی این تناقضات میپردازد و نشان میدهد چگونه ادعاهای بشردوستانه امریکا اغلب پوششی برای پیگیری اهداف خودمحورانه است.
تناقض در ارایه کمکها؛ بشردوستانه یا ابزاری؟
مقامات امریکایی، از جمله جرمی لوین، معاون وزارت خارجه، کمکها را به عنوان «حمایتهای حیاتی و نجاتبخش» توصیف میکنند و تأکید دارند که این اقدامات تحت نظارت دفتر هماهنگی امور بشردوستانه سازمان ملل (OCHA) انجام میشود. این گفتار، تصویری از یک قدرت جهانی مسوول و انساندوست ترسیم میکند که پس از کاهش کمکها در دوران ترامپ، اکنون به مسیر اخلاقی بازگشته است. اما در همان اظهارات، لوین آشکارا میگوید: «اینها کشورهایی هستند که بهنظر من منافع ما با آنها همپوشانی دارد.» این تناقض فاحش نشاندهنده آن است که کمکهای ایالات متحده نه بر پایه اصول بیطرفانه بشردوستانه، بلکه به عنوان ابزاری برای پیشبرد منافع سیاسی و اقتصادی عمل میکند. تام فلیچر، رییس کمکهای بشردوستانه سازمان ملل، نیز به «شرایط مشخصی» که کمککنندگان برای تعیین دریافتکنندگان اعمال میکنند، اشاره دارد، که این خود تأییدی بر گزینشی بودن فرآیند است. چنین رویکردی، ادعای استقلال و بیطرفی کمکها را زیر سؤال میبرد و آن را به یک بازی سیاسی تبدیل میکند.
سید مصطفی مرتضوی، استاد دانشگاه در این زمینه به خبرگزاری آفاق گفت: «یکی از نکات نامنظم در سیاست ایالات متحده این است که در سخنان رسمی، مقامات امریکایی از تعهد گسترده به کمکهای بشردوستانه و پاسخ به بحرانهای جهانی سخن گفته میشود، اما عملکرد واقعی در تخصیص بودجه و اولویتبندی کمکها همواره با این وعدهها فاصله میگیرد. بهخصوص در مواردی مانند افغانستان، یمن و غزه، شاهد هستیم که صحبت از نیازهای انسانی میشود، اما در عمل منابع کافی تخصیص داده نمیشود یا سازوکارهای جدید کمکرسانی، کشورهایی با نیاز شدید را از فهرست دریافتکنندگان خارج میکند. این تناقض میان گفتار و عمل میتواند اعتبار امریکا را در حوزه کمکهای بشردوستانه خدشهدار کند و نشان دهد که منافع ژئوپلیتیک و ملاحظات سیاسی در بسیاری موارد، اولویت بیشتری نسبت به نیازهای انسانی دارد.»
گزینش بر اساس منافع؛ برتری اولویتهای استراتژیک بر نیازهای انسانی
مکانیزم جدید امریکا برای کمکرسانی، که شامل امضای ۱۷ تفاهمنامه همکاری در ژنو است، کشورها را بر اساس «اولویتهای مشخصشده توسط ایالات متحده» انتخاب میکند. این در حالی است که کشورهای قابل کمک مانند افغانستان، غزه و یمن که میلیونها نفر در آنها با گرسنگی، بیماری و مشکلات اقتصادی دستوپنجه نرم میکنند، از این فهرست حذف شدهاند. در گزارش رویترز آمده که فلیچر اذعان میکند که سازمان ملل باید از سایر کمککنندگان برای تأمین مالی این مناطق حمایت بگیرد، اما این وابستگی به دیگران، ضعف ساختاری رویکرد امریکا را برجسته میسازد. ایالات متحده، که خود را رهبر جهان آزاد مینامد، کمکها را نه بر اساس شدت بحران انسانی، بلکه بر پایه همراستایی با منافع خود مانند مقابله با رقبا یا تقویت متحدان، توزیع میکند. تحلیلگران معتقدند که این گزینش، انساندوستی را به یک کالای مشروط تبدیل کرده و نشان میدهد که واشنگتن بیش از آنکه به نجات جان انسانها فکر کند، به حفظ هژمونی خود میاندیشد.
در سویی دیگر، کمک ۲ میلیارد دالری امریکا به بیش از ۱۲ کشور نیازمند، در حالی اعلام شده است که در روزهای اخیر، خوشبینیها نسبت به بهبود روابط میان کابل و واشنگتن افزایش یافته بود. حتا یک روز پیش از اعلام این تصمیم از سوی امریکا، ذاکر جلالی، رییس دوم سیاسی وزارت امور خارجه امارت اسلامی، گفته بود که در حال حاضر مانع جدی برای بازسازی و گسترش روابط میان کابل و واشنگتن وجود ندارد و تعامل میان امارت اسلامی و ایالات متحده وارد مرحلهای تازه شده است.
محرومیت کشورهای نیازمند؛ نمادی از افت اخلاقی یک ابر قدرت
کشورهایی مانند غزه، یمن و شماری دیگری از کشورها که با چالشهایی گونهگون روبهرو اند، دقیقاً همانهایی هستند که بیشترین نیاز به کمکهای نجاتبخش دارند. با این حال، امریکا آنها را از لیست خود خارج کرده و این اقدام را با تأکید بر «فعالیتهای مورد حمایت» توجیه میکند. کارشناسان تاکید میکنند که این محرومیت نه تنها تناقض میان ادعای بشردوستانه و عمل واقعی را آشکار میسازد، بلکه اعتبار ایالات متحده را به عنوان یک بازیگر اخلاقی جهانی خدشهدار میکند. فلیچر تأکید میکند که اقدامات بشردوستانه باید «بیطرف، مستقل و غیرجانبدارانه» باشد، اما رویکرد امریکا دقیقاً خلاف اصول اخلاقی عمل میکند. نتیجه این دوگانگی، تشدید رنج میلیونها نفر در مناطق فراموششده است، جایی که انساندوستی امریکایی تنها در کلام وجود دارد و در عمل، جای خود را به محاسبات سرد ژئوپلیتیک میدهد.
نثار احمد شیرزی، کارشناس مسایل سیاسی به خبرگزاری آفاق گفت: «کمکهای بشردوستانه امریکا، برخلاف ادعای بیطرفی و غیرجانبداری، اغلب تابع سیاستهای خارجی و منافع استراتژیک این کشور است. موارد متعددی از جمله حذف افغانستان، یمن و غزه از فهرست دریافتکنندگان کمک در سازوکار جدید، نشان میدهد که واشنگتن کمکها را نه صرفاً بر اساس نیاز انسانی، بلکه بر اساس ملاحظات سیاسی و روابط دیپلماتیک تنظیم میکند. این رویه با اصول بنیادین کمکرسانی بشردوستانه که بر بیطرفی، استقلال و انسانمحوری تأکید دارد، در تضاد است.»
پیامدهای جهانی؛ فرسایش اعتماد به کمکهای بینالمللی
کارشناسان مسایل سیاسی معتقدند که این رویکرد گزینشی نه تنها بحرانهای انسانی را طولانیتر میکند، بلکه اعتماد به مکانیزمهای بینالمللی مانند سازمان ملل را نیز کاهش میدهد. به گفته آنان، وقتی قدرتی مانند امریکا کمکها را مشروط میکند، سایر کشورها ممکن است الگوبرداری کنند و کمکرسانی جهانی را به یک میدان رقابت تبدیل نمایند. به گفته شمار دیگری از کارشناسان، علاوه بر آن، این تناقضات داخلی امریکا که از یکسو بر ارزشهای دموکراتیک و حقوق بشر تأکید دارد و از سوی دیگر آنها را گروگان منافع خود میگیرد؛ تصویر ایالات متحده را در افکار عمومی جهانی تضعیف میکند.
جمعبندی
در پایان اینگونه میتوان گفت که تعهد ۲ میلیارد دالری امریکا برای کمکهای بشردوستانه، بیش از آنکه نمادی از سخاوت باشد، پردهای بر تناقضات عمیق سیاست خارجی این کشور است. جایی که ادعای نجات جان انسانها با گزینش بر اساس منافع ملی برخورد میکند و کشورهای نیازمند واقعی مانند افغانستان، غزه و یمن را به حاشیه میراند. این رویکرد نه تنها انساندوستی امریکایی را زیر سؤال میبرد، بلکه ضرورت بازنگری در اصول کمکرسانی جهانی را برجسته میسازد. کارشناسان حوزه سیاست معتقدند تا زمانی که کمکها ابزاری برای قدرتطلبی باقی بمانند، رنج انسانی ادامه خواهد یافت و ادعاهای اخلاقی، تنها کلمات میانخالی خواهند بود. واپسین حرف هم اینکه جهان نیاز به کمکهای واقعی و بیقیدوشرط دارد، نه سیاستبازی تحت پوشش انساندوستی.
