خبرگزاری آفاق؛ کابل: افغانستان، به عنوان کشوری با تاریخ پرتلاطم، همواره نماد مقاومت در برابر اشغالگران خارجی بوده است. روحیه بیگانهستیزی مردم این سرزمین، که ریشه در انگیزههای دینی، ملیگرایی و استقلالطلبی دارد، نقش تعیینکنندهای در شکست قدرتهای بزرگ بازی کرده است. این روحیه نهتنها سرنوشت افغانستان را تغییر داده، بلکه درسهایی برای جهان نیز بجا گذاشته است. در ادامه این یادداشت، با نگاهی به ۴۶ سالگی تجاوز شوروی و تجاوز بیست ساله امریکا، این جنبه را برجسته میکنیم.
۴۶ سالگی تجاوز شوروی به افغانستان
در ششم جدی ۱۳۵۸ هجری خورشیدی، نیروهای اتحاد جماهیر شوروی به افغانستان حمله کردند و تلاش کردند تا دولت کمونیستی دوست خود را حفظ کنند. این تجاوز، که بیش از یک دهه طول کشید، با مقاومت شدید مردم افغانستان روبهرو شد. روحیه بیگانهستیزی افغانها که با جهاد دینی و حس ملیگرایی آمیخته بود، عامل کلیدی در شکست شوروی بود. مجاهدین افغانستان، با حمایتهای بینالمللی، اما بیشتر بر پایه انگیزههای درونی، جنگ چریکی را علیه اشغالگران پیش بردند. این مقاومت نهتنها بمبارانهای هوایی شوروی را تحمل کرد، بلکه روحیه امید به پیروزی را حفظ کرد و در نهایت منجر به خروج نیروهای شوروی در ۲۶ دلو ۱۳۶۷ هجری خورشیدی شد و به یک مرحله خونین تاریخ افغانستان نقطه پایان گذاشت؛ و اما امروز، در ۴۶ سالگی این رویداد، میبینیم که بیگانهستیزی مردم افغانستان چگونه یک ابرقدرت را به زانو درآورد و الگویی برای مبارزات آزادیخواهی شد. دکتر محمد اکرم عارفی، استاد دانشگاه در این زمینه و در گفتوگو با خبرگزاری آفاق گفت: «در شکست شوروی چندین عامل نقش داشت که در آن زمان مبارزه مردم افغانستان با قدرت ادامه پیدا کرد، عامل اساسی آن انگیزههای دینی و اعتقادی بود. مردم بنام جهاد تا مرز جان خود آماده بودند که در برابر شورویها بجنگند. عامل دوم، روحیه ملیگرایی و وطنی مردم بود که در برابر تجاوز پیروز شدند. احساس بیگانهستیزی، حس استقلالطلبی با انگیزیهای دینی باعث شده بود که سرنوشت افغانستان و کشورهای آسیای میانه را تغییر دهد. عامل سوم، روحیه بالایی امید به پیروزی بود بخاطر حمایتهای منطقهای و جهانی که شکل گرفته بود.»
تجاوز بیست ساله امریکا به افغانستان
پس از حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، ایالات متحده در ۷ اکتبر همان سال به افغانستان حمله کرد و یک اشغال بیست ساله را آغاز نمود. این دوره که با هدف مبارزه با تروریسم و ساخت دولت آغاز شد، با مقاومت مداوم افغانها مواجه گردید. روحیه بیگانهستیزی که در جنگ با شوروی تقویت شده بود، بار دیگر نقش محوری ایفا کرد. امارت اسلامی و دیگر گروههای مقاومتی، با بهرهگیری از حس استقلالطلبی و بیاعتمادی به خارجیها، جنگ فرسایشی را علیه نیروهای امریکایی و ناتو پیش بردند. این مقاومت، علیرغم حمایتهای گسترده جهانی از امریکا، منجر به خروج آشفته نیروهای ایالات متحده در ۲۰۲۱ شد و نشان داد که مردم افغانستان هرگز اشغال را نمیپذیرند. در مقایسه با شوروی، تجاوز امریکا نیز با همان عوامل دینی و ملیگرایانه شکست خورد، و ثابت کرد که روحیه بیگانهستیزی افغانها یک نیروی پایدار در تاریخ کشور است.
جمعبندی
در پایان اینگونه میتوان گفت که تاریخ معاصر افغانستان گواه روشنی است که روحیه بیگانهستیزی مردم این سرزمین، ترکیبی قدرتمند از انگیزههای دینی، ملیگرایی و حس عمیق استقلالطلبی، قادر بوده دو ابرقدرت قرن بیستم و بیستویکم را به شکست بکشاند. در ۴۶ سال پیش، تجاوز اتحاد شوروی با هدف حفظ یک رژیم دستنشانده آغاز شد، اما مقاومت مردم افغانستان که عمدتاً بر پایه جهاد دینی و وطنپرستی شکل گرفته بود، همراه با امید به پیروزی و حمایتهای بینالمللی، این ابرقدرت را پس از یک دهه جنگ فرسایشی مجبور به خروج کرد و حتی به فروپاشی کل نظام شوروی کمک کرد. چند دهه بعد، تجاوز بیست ساله ایالات متحده نیز با همین روحیه روبهرو شد. مردم افغانستان بار دیگر نشان دادند که اشغال خارجی را تحمل نمیکنند؛ نیروهای ضد خارجی با تکیه بر همان بیگانهستیزی و جنگ چریکی، هزینه حضور امریکا و ناتو را چنان بالا بردند که در نهایت به خروج تحقیرآمیز نیروهای غربی در سال ۲۰۲۱ انجامید. این دو تجربه تاریخی ثابت میکند که روحیه بیگانهستیزی افغانها نه یک افسانه، بلکه یک واقعیت پایدار و تعیینکننده است. این روحیه نهتنها سرنوشت افغانستان را دگرگون کرده، بلکه به جهان نشان داده که هیچ قدرتی نمیتواند ملتی را که برای استقلال و هویت خود تا پای جان میایستد، برای همیشه اشغال کند. واپسین حرف هم اینکه درس افغانستان این است: جایی که انگیزه دینی و ملی با هم آمیخته شود، حتی قویترین ارتشها نیز ناگزیر به شکست هستند.
