در پی حملات هوایی ارتش پاکستان بر مناطق شرقی افغانستان و نقض حریم هوایی کابل، تنش میان دو کشور به مرحله رویارویی مستقیم رسید و دو طرف چند روز درگیری مستقیم را تجربه کردند. هرچند در نهایت توافقی برای آتشبس فوری حاصل شد، اما این رویداد بهعنوان یک موضوع حاکمیتی، واکنش گسترده همه اقشار سیاسی و اجتماعی افغانستان را برانگیخت. بسیاری از چهرهها و جریانهای سیاسی مخالف امارت اسلامی نیز تجاوز نظامی پاکستان را نقض اصول بینالمللی و تهدیدی صریح علیه تمامیت ارضی افغانستان توصیف کردند.
در چنین فضایی که افکار عمومی کشور بهطور بیسابقهای در برابر تعرض خارجی همسو شده بود، انتظار میرفت رسانههای افغانستان در خارج از کشور، که ادعای حمایت از مردم افغانستان را دارند، در برابر نقض حاکمیت ملی موضعی سازگار با منافع ملی اتخاذ کنند. با این حال، به باور برخی آگاهان سیاسی، برخی از آنان نهتنها چنین نکردند بلکه به بازتابدهنده روایتهای امنیتی و سیاسی پاکستان تبدیل شدند.
پس از حملات پاکستان، شماری از رسانهها، با برجستهسازی روایت اسلامآباد، تلاش کردند نقض حاکمیت ملی کشور از سوی پاکستان را به نحوی توجیه کنند. به گفتهی آنان، وقتی رسانهای بدون تحقیق مستقل، اتهامات یک کشور ناقض حریم هوایی کشور دیگر را تکرار میکند، عملاً در جنگ روایتها به ابزار سیاسی آن کشور تبدیل میشود. آنان تأکید میکنند که در بحران اخیر، برخی رسانههای خارجنشین بهگونهای رفتار کردند که گویی جامعه افغانستان باید در برابر نقض حریم هواییاش سکوت کند.
کارشناسان حوزه سیاست بر این باورند که این نوع رویکرد، تنها یک خطای حرفهای نیست بلکه نشانهای از وابستگی سیاسی بخشی از جریانهای رسانهای مستقر در خارج است. محمد نبی محمدی تحلیلگر مسایل سیاسی، معتقد است: «این رسانهها به دلیل مخالفت با امارت اسلامی، هر رخدادی را از زاویه دشمنی با حکومت تفسیر میکنند؛ حتی اگر موضوع، تمامیت ارضی افغانستان باشد. آنها میان نقد حکومت و تضعیف منافع ملی، مرزی قائل نیستند.»
وی میافزاید که در بسیاری از کشورهای جهان، رسانهها در مواردی که پای امنیت ملی و تجاوز خارجی در میان است، اختلافات داخلی را کنار گذاشته و روی دفاع از کشور تمرکز میکنند. او تصریح کرد: «اما در مورد افغانستان، برخی رسانهها عملاً به زبان سیاسی پاکستان سخن میگویند و دست به تفرقهانگیزی میزنند.»
از سوی دیگر، نثاراحمد شیرزی آگاه روابط بینالمللی، میگوید که این رسانهها برای ایجاد تفرقهافگنی ایجاد شدهاند و و نشرات شان خلاف منافع مردم افغانستان است. او افزود: «در حالی که نهادهای حقوقی بینالمللی هم تأکید دارند هیچ کشورى نمیتواند بدون مجوز شورای امنیت به خاک کشور دیگر حمله کند، برخی رسانهها با نادیدهگرفتن اصل اساسی تمامیت ارضی، منطق تجاوز را به بحث غالب تبدیل کردند.»
بسیاری از تحلیلگران به این باورند که تحولات اخیر بار دیگر نشان داد که مسئله دفاع از حاکمیت ملی فراتر از رویدادهای سیاسی روزمره است و رسانهها در این میان نقش تعیینکنندهای دارند. به گفتهی آنان، اختلاف نظر در موارد، میتواند وجود داشته باشد؛ اما هنگامی که موضوع حمله خارجی و نقض تمامیت ارضی مطرح میشود، بیطرفی حرفهای ایجاب میکند که رسانهها از تبدیل شدن به ابزار تبلیغاتی یک کشور خارجی پرهیز کنند.
به نظر میرسد، سیاست نشراتی برخی رسانههای خارجنشین، اخیراً از اصول حرفهای و مسلکی و حتا منافع ملی کشور، فاصله گرفته است. این تجربه میتواند برای جامعه رسانهای کشور درسی مهم باشد و آن اینکه نقد حکومت نباید به بهای نادیدهگرفتن منافع مردم و تضعیف مواضع افغانستان در برابر تهدیدات خارجی تمام شود.
