در نزدهم اکتبر سال ۲۰۲۵ میلادی، وزارت خارجه قطر بیانیهای را درباره توافق آتشبس میان امارت اسلامی و پاکستان منتشر کرد. اما چند ساعت بعد نسخهای اصلاحشده جایگزین آن شد، در نسخه ویرایش شده چیزی که توجهها را جلب کرد این بود که واژه «مرز» به طور کامل حذف شده بود. کارشناسان حوزه سیاست تاکید میکنند که این تغییر کوچک، نمادی از عمق شکاف تاریخی میان کابل و اسلامآباد است؛ شکافی که ریشه در خط دیورند دارد، خطی جغرافیایی که بیش از یک قرن است روابط دو همسایه را مسموم کرده است.
ریشههای تاریخی
خط دیورند که در سال ۱۸۹۳ توسط هنری مورتیمر دیورند، نماینده بریتانیا، ترسیم شد، قرار بود مرز میان افغانستان و هند استعماری را مشخص کند. این خط، که از میان سرزمینهای پشتون و بلوچ میگذرد و خانوادهها و قبایل را از هم جدا میکند، هرگز از سوی دولتهای افغانستان به عنوان مرز رسمی پذیرفته نشده است؛ امارت اسلامی نیز، آنرا «خط فرضی» مینامد. در مقابل، پاکستان آن را مرز بینالمللی میداند و هرگونه انکار را تهدیدی علیه تمامیت ارضی خود تلقی میکند. در مورد تازه، اعتراض فوری مقامهای امارت اسلامی، از جمله ذاکر جلالی، رییس دوم سیاسی وزارت خارجه و محمد یعقوب مجاهد، وزیر دفاع امارت اسلامی در مورد بیانیهای قطر که تأکید کردند «دیورند اصلاً در مذاکرات مطرح نشده و واژه مرز نامناسب است»، نشاندهنده خط قرمز امارت اسلامی نیز است. مجاهد حتی آن را «موضوعی مردمی» خواند که اشارهای به بسیج افکار عمومی در افغانستان دارد، جایی که هر اشارهای به دیورند میتواند به اعتراضات گسترده دامن بزند، همانطور که در پستهای اخیر در رسانه اجتماعی ایکس دیده میشود، جایی که کاربران افغان آن را «مرز خیالی» میخوانند.
ابعاد دیپلماتیک و نقش میانجیها
حذف واژه «مرز» نه تنها واکنشی به فشار کابل، بلکه یک مانور دیپلماتیک هوشمندانه از سوی قطر و ترکیه بود. دوحه که به عنوان میزبان مذاکرات عمل کرد، نمیخواست بیانیهای فنی درباره آتشبس به نمادی از بهرسمیتشناختن دیورند تبدیل شود؛ اقدامی که میتوانست کل توافق را به باد دهد. پاکستان نیز، هرچند در بیانیههای اولیه از «امنیت مرزی» سخن گفته بود، در نسخههای بعدی به عبارات خنثی مانند «پایان تنشها میان دو کشور» بسنده کرد که نشاندهنده انعطاف تاکتیکی اسلامآباد برای حفظ آتشبس است. ناظران، از جمله در گزارشهای هندوستان تایمز، این اصلاح را «اقدامی برای جلوگیری از برداشتهای ناخواسته» توصیف میکنند که حاکی از پیچیدگیهای دیپلماتیک در منطقهای است که قدرتهای بزرگ مانند عربستان سعودی و قطر نقش میانجی را ایفا میکنند. این رویداد یادآور مذاکرات ۱۹۷۶ میان داود خان و ذوالفقار علی بوتو است، جایی که اختلاف بر سر همین واژه یک روز کامل طول کشید.
پیامدهای ژئوپلیتیک و چشمانداز آینده
این ماجرا فراتر از یک ویرایش متنی است؛ نمادی از چالشهای ژئوپلیتیک جنوب آسیا. تحلیلگران مسایل سیاسی معتقدند که دیورند نه تنها منبع تنشهای مرزی، بلکه بستری برای ناامنیهای قومی نیز است. به گفته تحلیلگران در حالی که توافق آتشبس میتواند ثبات موقتی ایجاد کند، نادیده گرفتن دیورند به معنای به تعویق انداختن بحران است. نشست پیگیری در استانبول (۲۵ اکتبر) احتمالاً زبان خنثی را ادامه خواهد داد، اما بدون مذاکرات جداگانه درباره مرز، هر آتشبس دیگری شکننده خواهد ماند.
در نهایت، حل دیورند نیازمند فضایی فراتر از آتشبس است: گفتوگوهای قومی، اقتصادی و بینالمللی که حقوق تاریخی افغانستان را با واقعیتهای پاکستان آشتی دهد. واپسین حرف هم اینکه بدون آن، جنوب آسیا همچنان در باتلاق دیورند غوطهور خواهد ماند.