انفجار کابل؛ از روایت‌‌سازی اپوزیسیون تا ادعاهای پاکستان

کابل در شامگاه پنج‌شنبه، ۱۷ میزان، صحنه انفجاری بود که خیلی زود به موضوعی فراتر از یک حادثه امنیتی معمولی تبدیل شد. تنها چند دقیقه پس از وقوع، این خبر در شبکه‌ های اجتماعی دست‌ به ‌دست شد و روایت ‌های متناقض از این رویداد، منتشر گردید. ماجرا اما از همان ابتدا در ابهام فرو رفت؛ امارت اسلامی تنها وقوع یک انفجار را تأیید کرد و هرگونه تیراندازی یا حمله دیگر را تکذیب نمود.

با وجود این، فضای رسانه ‌ای و سیاسی به ‌سرعت ملتهب شد. اپوزیسیون کابل با خوشحالی از این خبر استقبال کرد. همان ‌گونه که تجربه ‌های گذشته نشان داده است، هر بار که حادثه ‌ای در کابل رخ می‌ دهد، گروه ‌های مختلف سیاسی تلاش می‌ کنند از آب گل ‌آلود ماهی بگیرند و واقعیت‌ های میدانی در حاشیه قرار می ‌گیرد.

هم‌زمان با این، وزارت دفاع امارت اسلامی امروز (جمعه، ۱۸ میزان) با محکوم‌کردن نقض حریم هوایی افغانستان از سوی پاکستان هشدار داده است که پیامدهای بحرانی‌شدن وضعیت پس از حملات اخیر، متوجه ارتش پاکستان خواهد بود.

در بخشی از اعلامیه‌ای وزارت دفاع امارت اسلامی آمده است: «بار دیگر پاکستان حریم هوایی افغانستان را نقض کرد و در منطقه مرغی ولایت پکتیکا، نزدیک خط دیورند، یک بازار غیرنظامی را بمباران نمود. همچنین، قلمرو پایتخت کابل را نیز نقض کرده است. ما این تجاوز به حریم افغانستان را با شدیدترین عبارات محکوم می‌کنیم و دفاع از حریم خود را حق مسلم خود می‌دانیم. اگر پس از این اقدامات، وضعیت هرچقدر هم که بحرانی شود، پیامدهای آن متوجه ارتش پاکستان خواهد بود.»

نکته مهم در ماجرای پنج‌شنبه شب، تعدد روایت ‌ها و تناقض آشکار در اخبار منتشر شده است. از یک ‌سو حساب‌ های نزدیک به ارتش پاکستان مدعی شدند که «نورولی محسود، رهبر تحریک طالبان پاکستان» هدف حمله قرار گرفته و کشته یا مجروح شده است. از سوی دیگر، فایل صوتی منتسب به او در فضای مجازی منتشر شد که نشان می ‌داد وی زنده است و در مناطق قبیله ‌ای پاکستان حضور دارد. این تناقض ‌ها بار دیگر ثابت می ‌کند که ما با یک جنگ روانی چندلایه مواجهیم؛ جنگی که در آن اصلیت رویداد چندان اهمیت ندارد، بلکه مدیریت افکار عمومی و القای ناامنی هدف اصلی است.

به گفته کارشناسان حوزه سیاست، پاکستان سال ‌هاست که افغانستان را به ‌عنوان عمق استراتژیک خود می ‌بیند و هرگاه کابل تلاش کرده مستقل عمل کند، با فشار، تهدید یا حمله مواجه شده است. ماجرای پنج‌شنبه شب اگرچه هنوز در هاله ‌ای از ابهام است، اما نمی ‌توان نادیده گرفت که روایت ‌های منتشر شده دقیقاً در راستای منافع اسلام ‌آباد قرار دارد. چه نورولی محسود زنده باشد و چه نه، پاکستان می ‌خواهد این پیام را منتقل کند که در هر زمان و مکانی قادر است مخالفان خود را تعقیب و نابود سازد حتی در قلب کابل. این پیام بیش از آنکه جنبه نظامی داشته باشد، به دنبال القای قدرت و نفوذ روانی اسلام‌ آباد در افکار عمومی افغانستان است.

اما بازنده اصلی این هیاهو، اپوزیسیون کابل است. این جریان به جای تحلیل دقیق و ارائه روایت مستند، در همان دقایق ابتدایی بدون بررسی صحت خبر، با شور و شعف سیاسی وارد میدان شد و حمله ادعایی پاکستان را پیروزی خود قلمداد کرد. این شتابزدگی نشان داد که اپوزیسیون به‌ جای دفاع از منافع ملی، حاضر است حتی تجاوز احتمالی یک کشور خارجی به خاک افغانستان را دستاویز تبلیغاتی قرار دهد. چنین رویکردی نه ‌تنها مشروعیت اپوزیسیون را در افکار عمومی تضعیف می‌ کند، بلکه آنان را در کنار دشمنان دیرینه مردم افغانستان قرار می ‌دهد. پاکستان در حافظه جمعی افغان ‌ها به ‌عنوان کشوری مداخله ‌گر و بی ‌اعتماد شناخته می‌ شود؛ بنابراین هرگونه همسویی با روایت‌ های اسلام ‌آباد به‌طور مستقیم اپوزیسیون را بی ‌اعتبار می ‌سازد.

رخداد پنج‌شنبه شب کابل نشان داد که بیش از خودِ حادثه، روایت ‌سازی پیرامون آن اهمیت دارد. انفجاری که هنوز علت دقیقش مشخص نیست، به بستری برای رقابت رسانه ‌ای و سیاسی تبدیل شد. اپوزیسیون، حساب ‌های پاکستانی، رسانه ‌های خارجی و حتی برخی کاربران عادی شبکه ‌های اجتماعی هرکدام تلاش کردند قرائت خود را تحمیل کنند. در این میان، مردم افغانستان که سال ‌هاست قربانی جنگ روایت ‌ها و عملیات روانی‌ هستند، بار دیگر در معرض سردرگمی و اضطراب قرار گرفتند.

انفجار کابل یک بار دیگر نشان داد که در فضای کنونی افغانستان، هر رخداد امنیتی به ‌سرعت به میدان جنگ روانی و سیاسی تبدیل می ‌شود. پاکستان می‌ کوشد با بهره گیری از چنین فرصت‌ هایی، نفوذ خود را در ذهنیت عمومی افغان ‌ها تثبیت کند و اپوزیسیون نیز به دنبال بهره‌ برداری زودهنگام است. اما واقعیت این است که این نوع برخوردها تنها به تضعیف انسجام ملی و افزایش بی ‌اعتمادی دامن می زند. افغانستان برای خروج از این چرخه‌ ی فرسایشی نیازمند هوشیاری رسانه‌ ای و ملی است. مردم باید بدانند که بسیاری از این روایت ‌ها با هدف برهم زدن آرامش روانی جامعه طراحی می‌ شوند و تنها راه مقابله با آن، صبر، تحلیل دقیق و پرهیز از شتابزدگی در قضاوت است. تا زمانی که واقعیت ‌ها روشن نشده، نباید اجازه داد هیاهوی رسانه ‌ای، وحدت و آرامش جامعه را قربانی سازد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *