نشست منطقهای درباره افغانستان در تهران، روز گذشته (یکشنبه، ۲۳ قوس) با حضور نمایندگان کشورهای چین، تاجیکستان، اوزبیکستان، ترکمنستان، پاکستان و روسیه برگزار شد؛ اما نمایندگان امارت اسلامی در آن حضور نداشتند. ایران بهعنوان میزبان، تلاش داشت تا افغانستان را در روند گفتوگوهای منطقهای دخیل کند. عباس عراقچی، وزیر خارجه ایران، در آغاز نشست گفت: «این نشست با هدف رایزنی و گفتوگوی کشورهای منطقه در مورد یکی از مهمترین موضوعات منطقه و برای نخستینبار در این سطح برگزار میشود.» او همچنین تأکید کرد: «تحولات و چالشهای منطقهای تنها از مسیر گفتوگوی سازنده، مشارکت فعال تمامی کشورها، رعایت کامل اصول احترام متقابل و بهرهگیری از سازوکارهای بومی و همکاریهای پایدار میان کشورهای منطقه قابل مدیریت است.»
شماری از کارشناسان سیاسی معتقدند که این سخنان نشان میدهد که ایران، برخلاف نگاه صرفاً امنیتی گذشته، بر ضرورت ادغام افغانستان در روندهای منطقهای تأکید دارد. اما تصمیم امارت اسلامی برای عدم حضور، بهنوعی بازتابدهنده رویکرد متفاوت آنان در تعاملات دیپلماتیک است.
دلایل عدم حضور امارت اسلامی
امارت اسلامی اعلام کرد که در این نشست دعوت شده بودند، اما ترجیح دادند در نشست تهران شرکت نکنند. ضیا احمد تکل، رئیس اطلاعات و روابط عمومی وزارت امور خارجه حکومت امارت اسلامی، در این زمینه تصریح کرد: «امارت اسلامی از طریق سازمانهای منطقهای، فرمتها و همچنین مکانیسمهای دوجانبه، بهطور مداوم روابط فعال با همه کشورهای منطقه دارد و در زمینه توسعه تفاهم و همکاریهای منطقهای نیز پیشرفتهای عملی قابلتوجهی بهدست آورده است.»
شماری از آگاهان سیاسی میگویند که این تصمیم، از دید تحلیلگران، بیشتر ناشی از اعتماد امارت اسلامی به مسیرهای موجود همکاری است تا بیاعتنایی به روندهای جدید.
از سوی هم، ذاکر جلالی رئیس دوم سیاسی وزارت امور خارجه از سخنان وزیر امور خارجه ایران، پیرامون استفاده از فرصتها و ظرفیتهای اتصال و همکاری منطقهای استقبال کرد و گفت: «عبور از رویکردهای صرفاً امنیتمحور و توجه به نقش سازنده افغانستان در اتصال، همکاری و همگرایی منطقهای، نکتهای مهم و قابل توجه است.» از دید او، افغانستان امروز دیگر موضوعی برای مدیریت بحران نیست، بلکه میتواند به پل ارتباطی میان آسیای مرکزی، غرب و جنوب آسیا تبدیل شود. این نگاه، در واقع توضیحی میتواند برای عدم حضور امارت اسلامی در نشست تهران باشد.
رئیس دوم سیاسی وزارت خارجه بیان داشت که افغانستان پیش از ۲۰۲۱، بهدلیل حضور نظامی دهها کشور خارجی و مداخلات گسترده، به یک معضل امنیتی برای کل منطقه بدل شده بود. جلالی در همین زمینه گفت: «افغانستان امروز دیگر موضوعی برای مدیریت بحران تلقی نمیشود؛ بلکه با در نظر داشت موقعیت ژیواکونومیک، نیت نیک و سیاست خارجی اقتصادمحور حکومت کنونی افغانستان، این کشور میتواند به پل ارتباطی مؤثر میان آسیای مرکزی، غرب و جنوب آسیا مبدل گردد.»
در سوی دیگر، محمدرضا بهرامی، مدیرکل آسیای جنوبی وزارت خارجه ایران، در نشست نمایندگان ویژه کشورهای همسایه افغانستان به علاوه روسیه، گفته که عدم حضور هیات امارت اسلامی در این نشست، هیچ اثر منفی روی روابط تهران و کابل نخواهد داشت. بهرامی با اشاره به تصمیم امارت اسلامی علیه این نشست، تأکید کرده که ضمن احترام به این تصمیم، این موضوع هیچ خدشهای به روابط دوجانبه و همکاریهای جاری میان تهران و کابل وارد نمیکند.
از دید تحلیلگران، غیبت امارت اسلامی در نشست تهران را نباید صرفاً نشانه انزوا یا بیاعتنایی دانست، بلکه باید آن را در چارچوب سیاست خارجی اقتصادمحور این حکومت تحلیل کرد. امارت اسلامی میخواهد نشان دهند که افغانستان دیگر تنها یک پرونده امنیتی نیست، بلکه کشوری است با ظرفیتهای ترانزیتی، تجاری و ژیواکونومیک گسترده. همچنین، ایران نیز با تأکید بر ضرورت مشارکت افغانستان، نشان داد که نگاه منطقهای بدون حضور کابل ناقص خواهد بود.
اسماعیل بقایی، سخنگوی وزارت خارجه ایران در همین مورد گفت: «دوست داشتیم افغانستان شرکت میکرد. اعتقاد داریم که مشارکت افغانستان در چنین روندهایی به تقویت تفاهم و رفع مشکلات افغانستان با کشورهای همسایه کمک خواهد کرد.»
برخی دیگر کارشناسان بر این باورند که احتمالاً امارت اسلامی به این دلیل در نشست تهران شرکت نکرده است که پاکستانیها معمولاً در چنین نشستهایی خود را قربانی هراسافگنی نشان میدهند و با قربانینمایی تلاش میکنند مسیر گفتوگوها را منحرف سازند و مشکلات خود را به دوش دیگر کشورهای منطقه بیندازند.
از دیدگاه و تحلیلهای بالا میتوان نتیجه گرفت که آینده تعاملات منطقهای با افغانستان باید بر مبنای فرصتها و ظرفیتهای موجود شکل گیرد. اگر کشورهای منطقه بتوانند از این ظرفیتها بهرهبرداری کنند، یک وضعیت برد–برد پایدار برای همه طرفها ایجاد خواهد شد؛ وضعیتی که به افغانستان نه از چشمانداز صرفاً امنیتی، بلکه به عنوان موقعیت ژئواکونومیک و فرصت گستردهای تعامل و اتصال منطقهای نگریسته شود.
