در سال ۲۰۲۵، برندگان جوایز معتبر پولیتزر اعلام شدند، و در میان برندگان، دو گزارش از نشریههای نیویورک تایمز و نیویارکر به دلیل بررسیهای انتقادیشان از عملکرد ارتش ایالات متحده در افغانستان و عراق، موفق به کسب جایزه شدند.
این گزارشها که به تحلیل عمیق و مستند اقدامات ایالات متحده در افغانستان پرداختهاند، بهویژه تمرکز زیادی بر نقش گروههای ملیشه یی و تاثیرات آنها بر امنیت و ثبات افغانستان دارند. یکی از محوریترین موضوعاتی که در این گزارشها به آن پرداخته شده، حمایتهای طولانیمدت ایالات متحده از ملیشه های محلی است که در نهایت به تضعیف دولت افغانستان و تسهیل سقوط سریع این کشور در سال ۲۰۲۱ انجامید.
۱. پدیده ملیشه ها: ابزاری استراتژیک یا فاجعه انسانی؟
بر اساس گزارشهای نیویورک تایمز، در آغاز جنگ افغانستان، ایالات متحده بهویژه در مناطق شمالی، بهدنبال راهی برای مقابله با حکومت سرپرست(طالبان) بود. به همین دلیل، حمایت از گروههای ملیشه یی به عنوان یک راهکار موقت و استراتژیک در نظر گرفته شد. این گروهها که تحت فرماندهی افرادی چون محمد عمر قرار داشتند، بهطور موقت میتوانستند در مقابله با حکومت سرپرست(طالبان) مفید واقع شوند. با این حال، بهتدریج، این گروهها که در ظاهر برای مبارزه با حکومت سرپرست(طالبان) بهوجود آمده بودند، تبدیل به یک تهدید جدی برای امنیت داخلی افغانستان شدند و عملکردشان به بیثباتی بیشتر منجر شد.
۲. آسیبهای اجتماعی و بیاعتمادی مردم
یکی از مهمترین نتایج حمایت از ملیشه ها، ایجاد بیاعتمادی گسترده میان مردم و حکومت افغانستان بود. این گروهها که عمدتاً فاقد نظارتهای کافی و ساختارهای قانونی بودند، بهطور غیرقانونی و بیرحمانه اقدام به جنایاتی مانند آدمربایی، قتلهای غیرقانونی و غارت خانهها کردند. این رفتارها باعث شد که مردم محلی به جای دیدن این گروهها به عنوان نیروهایی برای دفاع از خود، آنها را بهعنوان تهدیدی در نظر بگیرند. بدین ترتیب، مردم بهجای حمایت از دولت افغانستان، به نیروهای حکومت سرپرست( طالبان) به عنوان گزینهای برای پایان دادن به این خشونتها و بیاعتمادیها روی آوردند.
۳. ضعف حکومت و سقوط سریع کابل
تحقیقات نیویورک تایمز نشان میدهند که حمایت از ملیشه ها باعث تضعیف بیشتر حکومت مرکزی افغانستان شد. با گسترش رفتارهای خشونتآمیز این گروهها، مردم بهویژه در مناطق مختلف کشور، بهجای حمایت از دولت، به حکومت سرپرست(طالبان) بهعنوان گزینهای برای برقراری صلح نگریستند. این روند باعث شد که بسیاری از مقامات دولتی و نیروهای امنیتی در برابر پیشروی حکومت سرپرست(طالبان) تسلیم شوند، و در نهایت به سقوط سریع کابل و روی کار آمدن دوباره امارت اسلامی انجامید.
۴. اشتباهات راهبردی ایالات متحده
این گزارشها بهطور آشکار نشان میدهند که سیاستهای ایالات متحده در حمایت از ملیشهها، نه تنها به تقویت جبهه های مخالفان حکومت سرپرست منجر نشد، بلکه بحرانهای اجتماعی و امنیتی جدیدی بهوجود آورد. واشنگتن بهجای تقویت نهادهای دولتی افغانستان و نیروهای امنیتی، بر گروههای شبهنظامی غیررسمی تمرکز کرد که در نهایت باعث افزایش خشونتها شدند.
۵. مسوولیت ایالات متحده و پیامدهای آن
با توجه به نتایج و اثرات منفی حمایت از ملیشه ها، ایالات متحده باید مسوولیتهای بیشتری در قبال این تصمیمات استراتژیک بپذیرد. گزارشهای نیویورک تایمز نشان میدهند که واشنگتن باید بررسی بیشتری بر حمایت از گروههای غیررسمی و بیقاعده میکرد و عواقب احتمالی آن را بهتر ارزیابی میکرد. این اشتباهات نه تنها هزینههای انسانی زیادی داشت، بلکه بر جایگاه و اعتبار ایالات متحده در افغانستان و در سطح جهانی تاثیر منفی گذاشت.
در سوی دیگر، تحلیلگران معتقدند شکست ایالات متحده در افغانستان، نتیجه مجموعهای از سیاستهای ناپایدار، سرمایهگذاریهای نادرست، و بهرهبرداری ابزاری از گروههای قومی، مذهبی و منطقهای بوده است. به باور این تحلیلگران، از همان ابتدای بحرانهای ناشی از مداخله پاکستان در امور داخلی افغانستان، زمینهسازی برای ایجاد گروههای جنگی مختلف توسط کشورهای خارجی، بهویژه ایالات متحده، آغاز شد.
این کشورها با تکیه بر منافع استراتژیک خود، از گروههای تنظیمی و شبهنظامی حمایت کردند و همین حمایتها، آتش جنگهای داخلی را شعلهورتر ساخت. جنگهای تنظیمی که پس از سقوط حکومت نجیبالله آغاز شد، بستری برای خونریزی، بیثباتی و فرسایش اجتماعی در کشور فراهم کرد. در آن زمان، تمامی گروهها و احزاب با حمایت مالی، تسلیحاتی و سیاسی از سوی قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای از جمله امریکا، به رقابتهای خشونتبار روی آوردند.
در همین راستا، نجیبالرحمن شمال، آگاه روابط بینالملل، در گفتوگو با خبرگزاری آفاق میگوید:
«شکست امریکا در افغانستان را نمیتوان تنها به ناکامی در میدان جنگ محدود کرد. این شکست، ریشه در رویکردهای غلط سیاسی، استراتژیهای اشتباه در مدیریت تنوع قومی و مذهبی، و اتکای بیرویه به مهرههای محلی ناپایدار داشت. امریکا بهجای تقویت یک دولت ملی کارآمد و پاسخگو، به بهرهبرداری ابزاری از اختلافات داخلی افغانستان روی آورد. استفاده از جنگسالاران، ایجاد میلیشیاهای قومی، و حمایت از نخبگان فاسد، همه نشان از ناآگاهی از بافت پیچیده اجتماعی افغانستان داشت.»
بهطور کلی، تحلیل این گزارشها از نیویورک تایمز نشان میدهد که استفاده از ملیشه های بیرحم و ناتوانی در ایجاد یک ساختار دولتی قوی و مورد اعتماد مردم، بهطور مستقیم به سقوط سریع افغانستان کمک کرد. اشتباهات استراتژیک ایالات متحده، بهویژه در حمایت از گروههای شبهنظامی، باعث افزایش خشونتها و بیاعتمادی مردم شد