در حالی که بحران فنتانیل هنوز در غرب کماکان جولان میدهد، نیتازنها، مواد مخدر صنعتی فراموششدهای از دهه ۱۹۵۰، از دل کارخانهها سر برآورده و به قاتلی خاموش در خیابانهای کشورهای غربی تبدیل شدهاند. روزنامه دیلیمیل گزارش داده که دهها هزار نفر در بریتانیا در معرض خطر این مواد مخدر خطرناک قرار دارند و مدعی است که ممنوعیت کشت خشخاش در افغانستان، نیتازنها را دوباره به صحنه آورده است.
تحلیلگران ارشد سیاستگذاری مواد مخدر بریتانیا از افزایش فزاینده مرگومیر ناشی از نیتازنها ابراز نگرانی کردهاند. آنها هشدار میدهند که بریتانیا ممکن است در آستانه بحرانی مشابه فنتانیل در امریکا باشد و جان دهها هزار نفر به خطر بیفتد. ویدئوهایی تکاندهنده، جوانانی را در خیابانها نشان میدهد که در حالت بیحالی کامل به سر میبرند؛ بسیاری از آنها، بدون آگاهی، قرصهای جعلی والیوم یا زاناکس مصرف کردهاند که به نیتازن آلوده بودهاند.
نیتازن، ماده مخدر صنعتی که اکنون در بازار سیاه ظهور کرده، تا ۲۰۰۰ برابر قویتر از هروئین است. این ماده، که در دهه ۱۹۵۰ بهعنوان مسکن طراحی شد اما هرگز به بازار دارویی راه نیافت، اکنون در زیر پوست شهرهای بریتانیا نفوذ کرده و به همهگیری خاموشی بدل شده است. نیتازنها، هزاران برابر قویتر از مورفین و هروئین و دهها برابر قویتر از فنتانیل، اغلب برای تقویت مواد مخدر غیرقانونی یا حتی داروهای ضداضطراب و مسکن مانند والیوم و زاناکس به کار میروند. این ترکیب شیمیایی، با هزینه تولید پایین، مرگباری فزایندهای را به همراه دارد.
افغانستان، دههها تأمینکننده اصلی خشخاش و هروئین جهان بود و بخش بزرگی از مواد مخدر بازارهای جهانی را تأمین میکرد. پس از بازگشت امارت اسلامی به قدرت در اگست ۲۰۲۱، شیخ هبتالله آخوندزاده، رهبر امارت اسلامی، در اگست ۲۰۲۲ فرمانی برای ممنوعیت کشت خشخاش و تولید مواد مخدر صادر کرد. گزارشهای سازمان ملل نشان میدهد که این سیاست در سال ۲۰۲۳ تولید تریاک را ۹۵ درصد کاهش داد و عرضه هروئین افغانستان به بازارهای جهانی را به شدت محدود کرد. اما این خلأ بهسرعت با مواد مخدر شیمیایی پر شد؛ موادی مانند فنتانیل و اکنون نیتازنها که در آزمایشگاهها تولید میشوند، ارزانترند و هزاران برابر قویتر از هروئین.
ارتباط مستقیم همهگیری نیتازنها با کاهش کشت خشخاش در افغانستان آشکار است. این مواد مخدر صنعتی مرگبار، جایگزین بیرقیب هروئین در بازار سیاه جهانی شدهاند. کشورهای غربی با سیاست انزوای امارت اسلامی و عدم تعامل با آن، بهصورت غیرمستقیم به گسترش این بحران دامن زدهاند و جوانان در سرک های لندن و دیگر شهرهای غربی تاوان آن را میپردازند.
در پایان، باید گفت که بیثباتی و انزوای سیاسی افغانستان، نبود نظارت مؤثر و تداوم سیاستهای غیرهماهنگ و ضدتعاملی غرب با امارت اسلامی، تهدیدی جدی برای جوامع غربی ایجاد کرده است. این تهدید، نه از سنگرهای نبرد، بلکه از درون، با فروپاشی تدریجی شهروندان کشورهای غربی، در برابر موجی خاموش اما مرگبار نیتازنها پیش میرود. موجی که این بار نه از گلهای رنگارنگ خشخاش هلمند؛ بلکه از کارخانههای صنعتی سر برون میآورد.