خبرگزاری آفاق؛ کابل: روز (پنجشنبه، ۱۵ عقرب، ۱۴۰۴) دونالد ترامپ، رییسجمهور ایالات متحده امریکا، در کاخ سفید با رهبران کشورهای قزاقستان، قرقیزستان، ازبیکستان، تاجیکستان و ترکمنستان دیدار کرد. این نشست، که بخشی از فرمت C5+1 به شمار میرود، عمدتاً بر تقویت روابط در زمینه مواد معدنی حیاتی تمرکز داشت. در این دیدار، ترامپ آسیای میانه را «منطقهای بسیار ثروتمند» توصیف کرد و بر لزوم گسترش نفوذ امریکا در این حوزه غنی از منابع تأکید ورزید. خبرگزاری رویترز این دیدار را در چارچوب تلاش واشنگتن برای مقابله با سلطه روسیه و نفوذ فزاینده چین در منطقهای تفسیر کرده که دههها تحت تسلط مسکو بوده است. با این حال باورها بر این است که، این گام امریکا نه تنها فرصتهای اقتصادی در آسیای میانه را ازبین میبرد، بلکه بذر تنشهای ژئوپلیتیک را نیز میکارد. در این یادداشت، با تمرکز بر رقابتهای ساختاریافته میان قدرتهای بزرگ، استدلال میشود که ورود عمیقتر ایالات متحده به آسیای میانه، به جای امنیت و ثبات، به تشنج و اختلافات پایدار منجر خواهد شد؛ جایی که روسیه به عنوان دشمن قدیمی و چین به عنوان رقیب سنتی، خاموش نخواهند نشست.
اهداف استراتژیک ایالات متحده در آسیای میانه
ایالات متحده، با تکیه بر نیاز فوری به مواد معدنی حیاتی مانند عناصر نادر خاکی (rare earths) که برای صنایع پیشرفته مانند موترهای الکتریکی، گوشیهای هوشمند و تسلیحات نظامی ضروری است، آسیای میانه را به عنوان جایگزینی برای وابستگی به چین میبیند. ترامپ در این دیدار بر تنوعبخشی به منابع تأمین تأکید کرده و حتی از قزاقستان خواسته که به «توافق ابراهیم» بپیوندد تا روابط اسراییل با کشورهای مسلمان را عادیسازی کند، گامی که نه تنها اقتصادی، بلکه ایدئولوژیک نیز است و میتواند به عنوان ابزاری برای نفوذ فرهنگی و دیپلماتیک عمل کند. در این نشست، شوکت میرضیایف، رییسجمهور ازبیکستان، ترامپ را «رییسجمهور جهان» خواند و پیشنهاد ایجاد دبیرخانه دایمی امریکا در منطقه را داد، که نشاندهنده تمایل برخی رهبران محلی به تعادلبخشی در برابر روسیه و چین است. با این حال، این اهداف، هرچند جذاب بهنظر میرسند، اما به گفته کارشناسان روابط بینالملل این رویکرد، آسیای میانه را از یک منطقه حاشیهای به میدان رقابت قدرتهای بزرگ تبدیل میکند.
واکنش روسیه؛ بیداری غول مخالف
روسیه، که آسیای میانه را به عنوان «عقبه استراتژیک» خود میبیند، سالها از طریق سازمانهایی مانند پیمان امنیت جمعی (CSTO) و اتحادیه اقتصادی اوراسیا نفوذ خود را تثبیت کرده است. آگاهان روابط بینالملل معتقدند که ولادیمیر پوتین، رییس جمهور روسیه، به عنوان دشمن قدیمی امریکا، در برابر هرگونه گسترش نفوذ واشنگتن، خاموش نخواهد ماند.
آرکادی دوبنوف، تحلیلگر سیاسی روس و متخصص برجسته در امور آسیای میانه، در مقالهای با عنوان «بازنگری بر روابط یکچهارم قرن روسیه با آسیای میانه» تأکید میکند که روسیه تحت رهبری پوتین، آسیای میانه را به عنوان «عقبه استراتژیک» خود میبیند و هرگونه دخالت خارجی به ویژه از سوی ایالات متحده را با ابزارهای دیپلماتیک، اقتصادی و نظامی خنثی خواهد کرد. او مینویسد: «دستیابی به هدف سوم [امنیت منطقه از تهدیدات خارجی]، عنصر کلیدی موفقیت سیاست کلی روسیه در آسیای میانه است. مسکو با تکیه بر روابط دوجانبه و استفاده از تاشکند به عنوان هاب، تلاش میکند تا نفوذ غربی را به حداقل برساند و از سرریز بیثباتی از افغانستان جلوگیری کند. پوتین با رهبران خودکامه آسیای میانه روابط صبورانه و غیرمقابلهجویانهای برقرار کرده و اجازه نمیدهد قدرتهای خارجی، از جمله امریکا، این تعادل را برهم بزنند.»
دوبنوف اشاره میکند که پوتین، با وجود چالشهای اقتصادی، از شبکههای نخبگان محلی و سازمانهای منطقهای برای حفظ سلطه استفاده میکند و برنامههایی نیز برای مقابله با نفوذ ایالات متحده روی دست دارد. با توجه به تحلیل دوبنوف، اینگونه میتوان فهمید که پوتین برای جلوگیری از نفوذ غرب به آسیای میانه عزم راسخ دارد و برای جلوگیری از هرگونه «گسترش نفوذ امریکایی» حتی به قیمت تشدید تنشها ایستادگی خواهد کرد.
از دید کارشناسان، دیدار ترامپ میتواند به عنوان تحریکی مستقیم تفسیر شود؛ مسکو احتمالاً با افزایش حضور نظامی در مرزهای مشترک (مانند قزاقستان و تاجیکستان)، فشار اقتصادی بر رهبران محلی، یا حتی حمایت از گروههای مخالف در داخل این کشورها واکنش نشان دهد. تاریخ نشان میدهد که روسیه در برابر دخالتهای غربی، از کریمه تا سوریه، با اقدامات قاطع پاسخ داده است. ورود امریکا نه تنها روابط اقتصادی مسکو با این کشورها را تهدید میکند، بلکه امنیت ملی روسیه را به چالش میکشد، که این امر تنشها را از سطح دیپلماتیک به درگیریهای احتمالی نظامی سوق خواهد داد. در نتیجه، آسیای میانه به جای ثبات، به کانون تقابل مستقیم قدرتهای هستهای تبدیل میشود.
نقش چین؛ رقابت سنتی و تحرکات پنهان
چین، رقیب دیرینه ایالات متحده در عرصه اقتصادی و فناوری، آسیای میانه را از طریق ابتکار «کمربند و جاده» به شبکه سرمایهگذاریهای خود پیوند زده است. پکن، که بیش از ۸۰ درصد بازار جهانی عناصر نادر خاکی را در اختیار دارد، هرگونه تلاش امریکا برای تنوعبخشی منابع را به عنوان تهدید مستقیم برای هژمونی اقتصادی خود میبیند.
هنری فارل، کارشناس سیاست خارجی و اقتصاد سیاسی در دانشگاه جانز هاپکینز، در مقالهای به صراحت بیان میکند که چین، با تکیه بر سلطه خود بر تولید و صادرات مواد معدنی حیاتی، تلاشهای امریکا برای تنوعبخشی را تهدیدی وجودی برای هژمونی اقتصادی خود میبیند. او مینویسد: «با سلطه بر تولید این عناصر نادر خاکی و کنترل صنایع استراتژیک دیگر، چین ممکن است توانایی بیشتری نسبت به ایالات متحده برای سلاحسازی زنجیرههای تأمین داشته باشد، ایالات متحده اکنون باید با این واقعیت روبهرو شود که با دشمنی طرف است که میتواند بخشهای قابل توجهی از اقتصاد امریکا را تهدید کند.»
دیدار کاخ سفید میتواند چین را به افزایش سرمایهگذاریهای زیرساختی، فشار بر رهبران محلی از طریق بدهیهای انباشته، یا حتی اقدامات سایبری و اطلاعاتی وادار کند. رقابت سنتی میان واشنگتن و پکن، که از دریای جنوبی چین تا تایوان امتداد یافته، اکنون به آسیای میانه سرایت میکند. این تحرکات نه تنها تنشهای اقتصادی را تشدید میکند، بلکه خطر درگیریهای غیرمستقیم مانند جنگهای نیابتی یا اختلال در زنجیرههای تأمین جهانی را افزایش میدهد. کارشناسان حوزه سیاست معتقدند که چین خاموش نخواهد نشست؛ بلکه با ابزارهای نرم و سخت، نفوذ امریکا را خنثی خواهد کرد.
پیامدهای منطقهای؛ از امنیت تا تشنج
تحلیلگران مستقل عرصه سیاست هشدار میدهند که ورود ایالات متحده به آسیای میانه، با وجود وعدههای اقتصادی، پیامدهای ویرانگری برای ثبات منطقه به همراه دارد. به گفته آنان، رهبران محلی که میان وعدههای امریکا، فشارهای روسیه و سرمایههای چین گرفتار اند، ممکن است به سمت شکافهای داخلی سوق یابند؛ از اعتراضات قومی در قرقیزستان تا تنشهای مرزی در تاجیکستان. کارشناسان تاکید میکنند که این نفوذ، به جای ایجاد امنیت، تشنج را برمیانگیزد؛ محمد عیسی اسحاقزی، آگاه روابط بینالملل در گفتوگو با خبرگزاری آفاق تصریح کرد که افزایش حضور نظامی امریکا (مانند پایگاههای لجستیکی برای مواد معدنی) میتواند به عنوان توجیهی برای مداخله روسیه عمل کند، در حالی که چین با ابزارهای اقتصادی، وابستگیهای جدیدی ایجاد خواهد کرد. به گفته وی، در نهایت، منطقه غنی از منابع، به جای تبدیل شدن به قطب توسعه، به میدان تقابل سهجانبه بدل میشود، جایی که امنیت ملی کشورها قربانی جاهطلبیهای جهانی میگردد. اسحاقزی معتقد است که تاریخ بالکان یا خاورمیانه نشان میدهد که چنین رقابتهایی، جز اختلاف و بیثباتی، ثمری ندارند.
جمعبندی
در پایان اینگونه میتوان گفت که دیدار ترامپ با رهبران آسیای میانه، نمادی از جاهطلبی امریکا برای تسلط بر منابع حیاتی است، اما این گام، دریچهای به سوی تشنج ژئوپلیتیک باز میکند. روسیه، به عنوان مخالف سنتی و چین، به عنوان رقیب اقتصادی، با واکنشهای قاطع، منطقه را از مسیر امنیت منحرف خواهند ساخت. نفوذ ایالات متحده در آسیای میانه، در نهایت، جز اختلافات پایدار، تنشهای نظامی بالقوه و بیثباتی محلی، چیزی به ارمغان نخواهد آورد. واپسین حرف هم اینکه برای جلوگیری از این سناریو، دیپلماسی چندجانبه و تمرکز بر همکاری به جای رقابت ضروری است؛ وگرنه، این منطقه ثروتمند، به قربانی بعدی بازی قدرتهای بزرگ تبدیل خواهد شد.
