جان لی اندرسون، خبرنگار برجسته امریکایی با چهل سال تجربه در پوشش تحولات افغانستان، از راز شکست امریکا پرده برداشت. اندرسون که دوران تهاجم شوروی و اشغال ۲۰ ساله افغانستان را از نزدیک مشاهده کرده است، در کتاب جدید خود زیر عنوان «باختن جنگ» گفته است که نادیده گرفتن فرهنگ و صدای مردم افغانستان باعث شده که امریکا در افغانستان شکست بخورد. اما این تنها نیمی از داستان است؛ مقاومت بیوقفه و هوشمندانه افغانها که ریشه در هویت و تاریخ این سرزمین دارد، ایالات متحده را در باتلاقی فرو برد که هیچ استراتژی نظامی نتوانست آنرا مهار کند. در عین حال، روایت این خبرنگار امریکایی، گوشهای از راز یک جنگ ۲۰ ساله را فاش کرد. در این یادداشت به موضوع فاششدن راز شکست امریکا در افغانستان، روایت یک خبرنگار امریکایی از جنگ ۲۰ ساله ایالات متحده و ناکامی نظم تحمیلی غرب پرداخته شده است.
روایت یک خبرنگار امریکایی از جنگ ۲۰ ساله
روزنامه بریتانیایی گاردین روز (دوشنبه، ۲۰ اسد) گزارش داد که جان لی اندرسون، خبرنگار باتجربه امریکایی در کتاب جدید خود گفته است که شکست امریکا به دلیل عدم برقراری ارتباط عمیق و واقعی با جامعه افغانستان بوده و به همین دلیل تلاشهای نظامی ایالات متحده در افغانستان بینتیجه مانده است. این خبرنگار کهنهکار در این اثر از تجربههای خود در کنار نیروهای امریکایی در سالهای ۲۰۱۰ و ۲۰۱۱ میلادی حکایت کرده و گفته که از ابتدا مشخص بود که امریکا با جنگ در افغانستان موفق نمیشود. اندرسون که سالهای متمادی تحولات افغانستان را پوشش داده گفته افغانستان مکانی است که همچنان بر او تاثیرگذار است و قصد دارد باردیگر به اینجا بازگردد تا داستانهای بیشتری را به تصویر بکشد.
ناکامی نظم تحمیلی غرب
شکست امریکا در افغانستان تنها به ناکارآمدی استراتژیهای نظامی یا فساد جمهوریت خلاصه نمیشود، بلکه این شکست لایهی دیگری نیز دارد که آن مقاومت سرسختانه مردم افغانستان است. این مقاومت از کوهستانهای صعبالعبور گرفته تا روستاهای دورافتاده، مردم افغانستان با تکیه بر هویت و تاریخ خود، در برابر حضور خارجی ایستادگی کردند. کارشناسان حوزه سیاست نیز معتقدند که مقاومت که ریشه در روح جمعی این ملت دارد، هرگونه تلاش برای تحمیل یک نظم خارجی را ناکام میسازد. برخی از این تحلیلگران به این باور اند که کشورهای وابسته هرگز نمیتوانند که به نظم برسند.
توریالی زازی، آگاه مسایل سیاسی به خبرگزاری آفاق گفت: «ناکامی نظم تحمیلی غرب به چندین عامل کلیدی مرتبط است، دولتهای زیر حمایت کشورهای غربی به دلیل وابستگی شدید به کمکهای خارجی و عدم توانایی در اعمال حاکمیت مستقل نمیتوانند که به مشروعیت داخلی برسند.»
آیا بدون تسخیر قلب و ذهن مردم، پیروزی ممکن است؟
کارشناسان حوزه سیاست در پاسخ به پرسش بالا میگویند که پیروزی بدون جلب قلب و ذهن مردم ممکن نیست. تاریخ افغانستان، به ویژه شکست امریکا در کشور گواه این مدعاست. طوری که جان لی اندرسون نیز معتقد است که عدم تعامل عمیق با فرهنگ و نیازهای جامعه افغانستان، ریشه اصلی ناکامی امریکا بود. شماری دیگری از آگاهان نیز تاکید میکنند که امریکا با متحدانش به دلیل بیتوجهی به واقعیتهای اجتماعی و مقاومت سرسختانه مردم افغانستان چه در قالب نارضایتی عمومی و چه مبارزه مسلحانه شکست خوردند. به گفته آنان قلب و ذهن مردم، نهتنها در افغانستان، بلکه در هر جامعهای، کلید پیروزیهای ماندگار است.
آیا قدرتهای جهانی درس گرفتند؟
شکست امریکا در افغانستان که ریشه در عدم درک فرهنگ و قلب مردم این سرزمین داشت، زنگ خطری برای قدرتهای جهانی بود. شواهد نشان میدهد که این قدرتها هنوز درس کامل نگرفتهاند. تجربههای پیشین بریتانیا و شوروی در افغانستان و هشدارهایی مبنی بر پرهیز از مداخله نظامی، نشان داد که قدرتهای جهانی این موضوع را نادیده گرفته اند. ناکامی امریکا در افغانستان نیز به وضوح نشان داد که بدون اجماع داخلی و تعامل منطقهای، هر مداخلهای محکوم به شکست است. در عین حال، تداوم سیاستهای مداخلهجویانه در مناطق دیگر، مانند خاورمیانه، حاکی از آن است که این قدرتها همچنان بهجای یادگیری از تاریخ، در تکرار اشتباهات گذشته گرفتار اند و به آن همچنان ادامه میدهند.
جمعبندی
در پایان اینگونه میتوان گفت که هیچ قدرتی، هرچند مجهز و پیشرفته، نمیتواند با تجاوز و تحمیل، بر اراده ملتها غلبه کند. ناکامی امریکا در افغانستان نماد روشنی از پایانناپذیری مقاومت و بیثمر بودن تجاوزگری است؛ پیامی که قدرتهای جهانی باید از آن عبرت بگیرند و به مسیر مداخلهگری خود پایان دهند.