موج تازه سیاست ضد مهاجرتی
دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده، در تازهترین سخنرانی خود بار دیگر سیاست مهاجرتی سختگیرانهاش را برجسته کرد. او با تأکید بر توقف دائمی پذیرش مهاجران از آنچه «کشورهای جهان سوم» خواند، گفت: «من همچنین اعلام کردهام که پذیرش مهاجرت از کشورهای جهان سوم را بهطور دائمی متوقف کردهام، از جمله افغانستان، هائیتی، سومالی و کشورهای دیگر.»
ترامپ سپس، در ادامه حمله به سیاستهای دولت جو بایدن، افزود: «یادتان هست به سناتورهایی که آمدند چه گفتم؟ … من گفتم چرا ما فقط از کشورهایی پذیرش داریم که اوضاع خیلی بدی دارند؟ چرا نمیتوانیم از ناروی یا سویدن چند تن داشته باشیم؟ فقط چند تن. از دانمارک میشود چند نفر بفرستید؟ افراد خوب بفرستید، اشکالی ندارد.»
در کنار این محدودیتها، وزارت خارجه امریکا معیارهای رد و لغو ویزا را بهگونهای بیسابقه گسترش داده، فقط از آغاز سال تاکنون ۸۵ هزار ویزا را لغو کرده است؛ رقمی که سیانان آنرا دو برابر سال گذشته گزارش کرده و تأکید کرده است که بیش از ۸ هزار مورد آن ویزای دانشجویی بوده است. درحالیکه بخشی از لغوها با مواردی چون تخلفات انفرادی مرتبط دانسته شده، اما بخش زیادی بدون توضیح شفاف انجام شده و منتقدان میگویند این اقدامات در عمل دانشجویان، مهاجران، و فعالان سیاسی را هدف قرار داده است.
واکنش نهادهای حقوق بشری
این سخنان، که آشکارا میان کشورها بر اساس خوب و بد بودن تمایز میگذارد، بار دیگر بحث نژادپرستی ساختاری در سیاستهای مهاجرتی ترامپ را زنده کرد. دیدبان حقوق بشر پیشتر این سیاستها را محصول «خصومت تنبیهی با ملیتهای مشخص» و بخشی از «جریانی غیرقابل انکار از نژادپرستی» توصیف کرده بود. به گفته این نهاد، توقف روندهای مهاجرت و پناهندگی برای ۱۹ کشور، از افغانستان و ایران تا سومالیا، یمن و بوروندی، نه بر پایهی ارزیابی امنیتی، بلکه با محرکهای سیاسی و تبعیضآمیز اتخاذ شده است.
کارشناسان حقوق مهاجران نیز هشدار میدهند که سیاستهایی مانند بررسی فعالیت آنلاین، محدودیت برای دانشجویان با نگرش خصمانه نسبت به امریکا، یا لغو ویزا به دلیل حضور در اعتراضات، نهتنها با متمم اول قانون اساسی این کشور مغایرت دارد، بلکه ابزار فشار سیاسی علیه مهاجران و بهویژه اتباع کشورهایی چون افغانستان است. به گفته فعالان حقوق مهاجران، این روند ترکیبی از امنیتسازی، نژادپرستی سیستماتیک و سیاستهای انتخاباتی است که زندگی هزاران مهاجر و پناهجوی آسیبپذیر را تهدید میکند.
از مهاجران گیرمانده افغان در کشورهای سوم تا بحران ادغام در امریکا
در کنار آثار حقوقی، سیاستهای ضدمهاجرتی ترامپ پیامدهای انسانی گستردهای نیز داشته است. به گفته شماری از کارشناسان امور مهاجرت، امریکا سیاست بدعهدی و بدقولی را پیش گرفته و حتی بسیاری از افرادی را که با نهادهای امریکایی همکاری داشتهاند، با وعده انتقال به امریکا منتظر گذاشته است. بخش بزرگی از این افراد سالهاست که در کشورهای سوم، از امارات متحده عربی تا پاکستان و آلبانی در وضعیت معلق، بدون آینده مشخص و بدون حمایت روانی و اقتصادی زندگی میکنند.
این وضعیت، که فعالان حقوق مهاجران آن را سرگردانی نهادی مینامند، در مواردی به افسردگی، ناامیدی، مشکلات مالی، و انزوای اجتماعی انجامیده است. برخی خانوادهها پس از چند سال انتظار، هنوز پروندهای ناتمام دارند و هیچ جدول زمانی معتبری برای رسیدگی دریافت نکردهاند. به گفته کارشناسان، این رفتار نهتنها نقض تعهدات اخلاقی امریکا نسبت به همکاران محلیاش است، بلکه نوعی فاصلهگذاری سیاسی است که هزینههای انسانی آن بر دوش مهاجرانی گذاشته میشود که با وعده انتقال از سوی امریکا کشور، خانه و کاشانه خویش را رها کردهاند.
اوضاع برای آن دسته از مهاجرانی که توانستهاند وارد خاک امریکا شوند نیز چندان بهتر نیست. گزارشها نشان میدهد که بسیاری از آنان با بیکاری، نبود حمایت روانی و اجتماعی، دشواری ادغام مجدد، و سیاستهای پیچیده اداری روبهرو هستند. حتی برخی شبکههای حمایت اجتماعی در ایالتها کاهش یافته یا محدود شده است، و مهاجران تازهوارد بدون راهنمایی کافی در تلاش برای یافتن کار، آموزش یا حمایتاند.
به گفته یک کارشناس مسائل ادغام مهاجران، مهاجرت فقط تأمین ویزا نیست؛ آغاز یک فرآیند انسانی پیچیده است که اگر با بیبرنامگی همراه باشد، خود به یک بحران ثانویه تبدیل میشود. این دیدگاهها نشان میدهد که سیاستهای سختگیرانه تنها به مرزها محدود نمیماند؛ زندگی صدها هزار نفر افغان را در داخل و خارج از امریکا در وضعیتی از بلاتکلیفی ساختاری قرار داده است.
پیامدهای انسانی رویکر تبعیضآمیز مهاجرتی ترامپ
سخنان تازه ترامپ درباره توقف دائمی پذیرش مهاجران از کشورهای جهان سوم در ادامه همان رویکردی است که محدودیت، تبعیض و نگاه امنیتی را به عنوان پایه سیاست مهاجرتی تعریف کرده است. واکنشهای دیدبان حقوق بشر و سایر نهادهای حقوق مهاجران نشان میدهد که این سیاستها نهتنها از منظر حقوقی و اخلاقی قابل دفاع نیست، بلکه برآمده از ترجیحهای نژادی و برخوردهای سیاسی است.
در بُعد انسانی نیز شواهد متعدد از مهاجران سرگردان در کشورهای ثالث تا پناهجویان درمانده در امریکا، نشان میدهد که هزینههای این سیاستها را مهاجران میپردازند. درحالیکه جهان امروز بیش از هر زمان دیگری نیازمند پاسخهای انسانی و عادلانه به بحران مهاجرت است، سیاستهای مبتنی بر طرد، تبعیض و اولویتبندی نژادی تنها شکافها را عمیقتر میکند.
